ورود به شبكه مديران حرفه اي... https://t.me/hrmSupergroup سايت انجمن صنفي مديران ( مديريت ،اشتغال و ...)�'�http://www.shoghl.org/:
چالشهاي تبادلات جهاني
يكي از افرادي كه در جلسات اقتصادي داوس حضور بسيار پررنگي داشت، خانم Ngozi Okonjo-Iweala دبير سازمان تجارت جهاني (WTO) بود. ايشان براي تشويق كشورهاي جنوب در پيوستن به نهضت انرژيهاي پاك اشاره داشت كه كربنزدايي (Decarbonization) به معناي صنعت زدايي (De-industrialization) نيست، بلكه افزايش بهرهوري از انرژي در فرآيندهاي توليد است. در انتقاد از سياستهاي غربي، دبير سازمان تجارت جهاني معتقد بود كه غرب كمترحاضر است بر اساس قواعد (Rule-based International System) عمل كند، بلكه بيشتر مبتني بر قدرت انباشته شدۀ خود مديريت ميكند (Power-based International System). او بر سرمايه داري رقابتي با اتكاء بر توزيع امكانات در سازماني كه ۷۵ درصد تجارت جهاني را قاعدهمند مي كند تاكيد داشت.
مقامات و دانشگاهيهاي هند، چيني ها و اروپاييها بر چندجانبه گرايي با رهيافتي مساوات جويانه در مديريت اقتصاد جهاني اصرار ميورزيدند (Multilateralism). آمريكا به واسطۀ قدرت منحصر به فردي كه در ميان كشورهاي بزرگ و مياني جهان دارد، نوعي از چندجانبهگرايي را ترويج ميدهد كه به طور طبيعي منافع بخش خصوصي و افزايش ثروت و برتري فناوري خود را حفظ كند. اقتصادهايي كه حجم ۳-۶ تريليون دلاري دارند، قاعدتاً به دنبال چندجانبهگرايي هستند و آمريكا با حدود ۲۶ تريليون دلار توليد ناخالص داخلي، جايگاه متفاوتي براي خود قائل است. رتبه بندي در جهان هم چنان بر اساس توليد ناخالص داخلي و سطح هزينههاي R&D ميباشد. آمريكا از دورۀ قبلي رياست جمهوري از سياست جداسازي (Decoupling) استفاده ميكرد ولي هم اكنون بيشتر بر اساس سياست ريسك زدايي (De-risking) عمل ميكند و حداقل در حوزه فناوريهاي پيچيده در تراشهها و نيمههاديها، از خود محافظت مي كند (Hedging). از مسايل غامض ميان تبادل كالا/خدمات، فناوري و توليد اين است كه چگونه بازارها باز نگه داشته شوند اما فناوري خاص كشورهاي قدرتمند در زنجيرۀ توليد محصور بماند. جنگ تعرفهها ميان آمريكا و چين اين موضوع را چند بعدي كرده و حوزه سياستگذاري را با چالش هاي بيشتري روبرو كرده است. به عنوان مثال شركتِ Nippon ژاپن كه علاقه مند به خريداري شركت فولاد آمريكا US Steel بود به واسطۀ بعضي فعاليتهاي اين شركت در چين، تاييد وزارت خزانه داري آمريكا را كسب نكرد علي رغم اينكه ژاپن به عنوان يك متحد استراتژيك آمريكا قصد خريد اين شركت را داشت. آمريكاييها نگران بودند كه چين از طريق اين شركت ژاپني به فناوريهاي جديد آمريكايي دسترسي پيدا كند. از منظر ديگري، اخيراً وزارت دادگستري آمريكا مانع از ادغام (Merging & Acquisition) دو شركت هواپيمايي JetBlue و Spirit شد زيرا در دادگاه توانست اثبات كند ادغام اين دو شركت كه با رقم ۳.۸ ميليارد دلار توسط JetBlue قرار بود انجام شود به انحصار بازار و افزايش قيمتها ميانجاميد. اين نوع موارد حاكي از يك تم (Theme) ثابت در عموم جلسات اقتصادي داوس بود كه تا چه اندازه حكومت (State) بر جريانهاي اقتصادي و اجراي قانون مسلط است. استانداردسازي حكومت در مديريت اقتصادي، توصيۀ مشترك سياستمداران، قانون گذاران و روساي سازمانهاي بين المللي بود. در اقتصاد جهاني آنقدر سهام داران و ذي نفعان (Stakeholders) فراوان شدهاند كه فهم و ادراك متقابل و ايجاد اطمينان و اعتماد ميان دولت، حكومت، عامه مردم، بانكها، توليدكنندگان و ارائهكنندگان خدمات در سياستگذاري منطقي و اجراي قانون از اهميت ويژهاي برخوردار شده، به طوري كه تِم اجلاس داوس امسال، اعتمادسازي (Building Trust) بود. اين اعتماد در همكاري در شرايطي از برجستگي بيشتري حكايت ميكند كه بدهي در جهان 300 درصد توليد ناخالص جهاني است و بدون همكاري و هماهنگي، بسياري از چالشها قابليت مديريت نخواهند داشت. عموم اقتصاددانان و سازمانهاي بينالمللي باور داشتند درسال ۲۰۲۴جهان رشد بالاتري خواهد داشت. يك علت افزايش جمعيت در آفريقا و آسيا است. در عين حال تقاضا براي مسافرت و حمل كالا نيز حاكي از بهبود وضعيت رشد است. فقط دو شركت هواپيمايي هندي ۷۵۰ هواپيما سفارش دادهاند (Air India & IndiGo). ايرباس ۵۶۲۶ و بويينگ ۸۶۰۰ سفارش هواپيما در دستور كار خود دارند. در حال حاضر شركتهاي هواپيمايي ۲۷۴۰۰ هواپيماي مسافربري در اختيار دارند كه پيشبيني ميشود تا سال ۲۰۳۳ به ۳۶۰۰۰ فروند هواپيما ارتقاء پيدا كند. دو شركت بزرگ جهاني حمل و نقل كالا (Maersk / Hapag-Llyod) كه روي هم رفته ۹۰۴ كشتي اقيانوس پيما دارند با همكاريهاي گسترده جديد و ادغام برنامهها در پي آن هستند تا حمل كالا را ارزان تر و سريع تر انجام دهند.
دور نگه داشتن اقتصاد از سياست
در داوس ۲۰۲۴، در ۴۵۰ جلسه و ميزگرد فقط در حدود ۱۰ جلسه به مسايل سياسي، امنيتي، منطقهاي و ژئوپليتيك پرداخته شد و عموماً اين اعتقاد وجود داشت كه علي رغم بحران/جنگ در سه منطقۀ جهان (تايوان، اوكراين و غزه) اقتصاد جهاني در حال پيشرفت است. حتي ناامنيهاي منطقۀ درياي سرخ و كانال سوئز باعث افزايش قيمت نفت نشده زيرا عرضه نفت از تقاضا بالاتر است و در كنار اين بحرانهاي امنيتي و ژئوپليتيك، رشد و توسعه اقتصادي در حال تحقق است. منطقۀ عربي خليج فارس با صدها پروژه عمراني و صندوق ارزي بالغ بر دو تريليون دلار، يك منبع مهم سرمايه گذاري، كار مشترك و حتي رشد فناوري هاي جديد و Start-up ها هستند. پنج نخستوزير منطقه آسهآن (ASEAN) باور داشتند كه به موازات رقابتهاي نظامي-امنيتي آمريكا-چين در منطقه درياي چينِ جنوبي و پاسيفيك، اقتصاد همه كشورها در حال رشد است، بازارهاي ASEAN مملو از كالاهاي چيني است و سرمايهگذاريهاي دوجانبه و چندجانبه بين آسيا، اروپا، كشورهاي عربي خليج فارس و اروپاي غربي رو به گسترش است. به عبارت ديگر، در جهاني زندگي ميكنيم كه حكومتها اجازه نميدهند ريل رشد اقتصادي با ريل بحران هاي سياسي-امنيتي تلاقي پيدا كند بلكه با ديپلماسي و حُسن همجواري، خود را حتيالمقدور از تنش ها و بحرانها دور نگه مي دارند.