جمعه، 31 فروردین 1403 - 10:26   
  تازه ترین اخبار:  
- اندازه متن: + -  کد خبر: 23151صفحه نخست » اخبار علمی ، فرهنگییکشنبه، 25 آبان 1393 - 22:33
نامه ای به شاگرد
  
فرهنگیان نیوز - تدبیر:

منتخبی از کتاب نامه های من/ نوشته: اکبر رضایی مولان
اکبر رضایی مولان

شاگرد عزیزیم سلام
این نامه را برای تو مینویسم
تا بدانی که برای من عزیز و گرامی هستی
میخواهم با خواندن این نامه
به محبت حقیقی و عشق این معلّم سخت کوشت پی ببری.
میخواهم بدانی که
در فکر و ذهن من برای تو جایی هست
و برای همیشه مال توست.
مبخواهم بدانی که
آینده و سرنوشت تو برای من مهم بوده و هست
میخواهم بدانی که نقش آفرینی و تاثیر من در سرنوشت
آگاهانه و دلسوزانه و هدفمند بوده است
میخواهم از صمیم دل بفهمی که
من خوشحالم از اینکه در موفقیت، پیروزی و پیشرفت های تو سهیم هستم.
...
از تو میخواهم بدانی و دقیقا در اینمورد بیندیشی که
درس خواندن برای پیشرفت در مسیر زندگی خوب است
اما کافی نیست.
بیست گرفتن برای فعالیت های درسی ات خوب است
اما بهتر نیست.
در بین دیگر دانش آموزان اول شدن بهتر است
اما عالی نیست.
نظر دیگران را برای خود جلب کردن زیباست
ولی خیلی زیبا و زیبای زیبا نیست.
به بالاها رسیدن مفید است
اما کاملا مفید و ثمربخش نیست
و مقصد نهایی نیست.
...
از تو میخواهم بدانی و دقیقا متوجه باشی که
این تویی که باید بفهمی و باشعور باشی
این تویی که باید قفل ذهن را باز کنی
این تویی که باید قفل دل را باز کنی
و تمام بن بست های وجودت را بشکنی
و برای عاشق شدن به تمام انسانها، قدم برداری
عشق را زمزمه کن که بی عشق نفس بی معناست.
باید برای خوب، بهتر، عالی و مفید بودن
کارهای دیگری انجام داد.
باید هر چیز و هرکسی شد
باید نگاه و بینش عاشقانه ای به هر چیز و هر کس داشت
باید سنگ، خاک، گیاه، درخت، انسان، حیوان، کوه، دشت، خورشید، هوا، آب و باغها را
عاشقانه در آغوش فکر و دل گرفت
باید عشق را آفرید
باید عشق را جوشاند
باید عشق را نثار کرد
باید عاشقانه شنید، عاشقانه نگاه کرد، عاشقانه بویید و عاشقانه لمس کرد
باید عاشق مطلق بود
باید از هیچ کس و هیچ چیزی کین و کدورت به دل نگرفت
باید بخشید و گذشت
باید به دوردست ها اندیشید
باید افق دید را بازتر نمود
باید چشمان را تیز کرد
باید فهمید، باید درک کرد و باید دردمندی ها را علاج کرد
و جالب اینجاست که همه اینها براحتی شدنی است
فقط باید بخواهی و بجا بیاوری...
از تو میخواهم همیشه تبسم را ارزانی همه کس داری
و برای هر انسانی روی مهربانت را گشوده داری
از تو میخواهم خندیدن و خنداندن را هیچوقت فراموش نکنی
و دیگران را بخندانی تا گریاندن
در واقع غم و گریه بطور طبیعی در مسیر حیات خودشان ما را پیدا میکنند
این خنده ها هستند که باید ما آنها را خلق کنیم و بوجود بیاوریم.
از تو میخواهم برای هر کسی خوب و خوش بین باشی
و مثبت اندیشی را فدای کین و کدورت نکنی
از تو میخواهم از گذشته درس بگیری
و در حال تلاش کنی
و متوجه آینده باشی و برایش برنامه ریزی کنی
باید بدانی که این فرداها هستند که موفقیت ها را رقم خواهند زد
پس با تکیه بر گذشته و کوشیدن در حال، آینده را بسازید
...
شاید فعلا آنقدر جوان هستی
که این مسائل برای تو بی معنی است
اما باور کن کمی آگاهتر و بزرگتر که شدی
خودبخود همه ی اینها را خودت خواهی فهمید
و دقیقا متوجه تمام منظور من خواهی شد
...
بهانه های کوچک شما برای فرار از صحن کلاس و درس هیچوقت از یادم نمیرود
آقا اجازه دستشویی
آقا اجازه شکمم درد میکند
آقا اجازه بروم دماغم را پاک کنم
یا با خودکار قرمز دستتان را قرمز می کردید که خون آلود به نظر برسد و
آقا اجازه انگشتم خون می آید
آقا اجازه خودکارم جوهر پاشیده دست هایم کثیف شده
و همه اینها را عمدا انجام میدادید
و یا گاها در کلاس پیش می آمد که
به همدیگر می خندیدید
و گاها برای هر چیز و یا حرکت پیش پا افتاده ای
نظم کلاس را به هم میزدید
و سعی می کردید که وقت کلاس را به نوعی تلف کنید
تا فکر کنید که مثلا کاری را
و یا هدفی را به نتیجه رسانده اید
و من همه ی اینها را با آرامش سپری میکردم
و به روی خودم نمی آوردم تا در کلاس من احساس خشکی
و در خود من احساس ناملایمی و عصبانیت نبینیند
من به آرامی همه ی ناملایمات کلاسم را
تحمل میکردم
...
خشم خود را فرو میخوردم
و خودم را بشّاش و آرام نشان میدادم
تا شما فکر نکنید که میتوانید ذهن مرا نا آرام کنید
ولی باور کنید که تمام رفتارهای غلط شما
مثل تیری در قلبم فرو میرفت
و من حتی به روی خود نمی آوردم
...
تمام حرکات غلط شما برای من آزار دهنده بود
ولی من سعی میکردم حتی در بین آن شلوغی و بی نظمی هم
برای شما درس بدهم
و برای شما از اخلاق و مهربانی صحبت میکردم تا
اگر یکی از هزاران کلمه نیز موثر افتاد مفید است
و این چنین فکر میکردم و انجام میدادم
و پا پس نمیگذاشتم تا وجدانم را سربلند نگه دارم
هر وقت خسته میشدم وجدانم مرا تسلی میداد
حتی زمانیکه که خیلی عصبانی و ناراحت بودم نیز
با شما به آرامی صحبت میکردم
اگر یادتان باشد معمولا وقتی ناراحت میشدم
بطور جدی شروع به نصیحت شما میکردم
و جالب اینجاست که شما همگی بدون هیچگونه بی نظمی با دقت تمام گوش میدادید.
...
هیچوقت خستگی ناشی از دیگر کلاسهایم را
به کلاس شما نمی آوردم
و حق شما از اعصابم را همیشه محفوظ نگه میداشتم
سعی میکردم برای همه ی شما دوست متحمل
و معلم دلسوزی باشم
و باور کن اگر تحمل های مرا آموخته باشی
و یا در موردشان بیندیشی
مطمئن باش که میتوانی برای همه دلسوز باشی.
تلاشهایم را هیچوقت از یاد نمی برم
که شما را با حوصله متوجه درس تان می نمودم
و حواستان را ششدانگ مشغول درس میکردم
و شما حتی در بین درس نیز سعی در شلوغی میکردید
و همیشه میخواستید دوباره اگر توانستید حواس کلاس را از درس بدزدید
و من همه ی آنها را با عشق به شما تحمل میکردم
و در بین تمام افکار نامربوط شما
سعی میکردم به هر نحوی شده چیزهایی به شما بیاموزم.
...
باید یادتان باشد که به هیچ علتی
هیچ یک از شما را هیچوقت از کلاسم اخراج نکردم
هیچوقت احترام شما را در کلاس نشکستم
و هیچوقت آرامش و لذت محیط کلاس را از یاد نبردم.
میدانی که به نظم خیلی اهمیت میدادم
چونکه اعتقاد من برا اینست که نظم اساس و پایه تمام پیشرفت های بشری است
نظم را دوست داشتم و از بی نظم اذیت میشدم، باید یادتان باشد.
بیشتر در مورد نظم،
پایمال کردن حقوق دیگران
و دروغ گویی بود که من ناراحت میشدم
و گرنه بقیه مسائل را به نوعی تحمل و حل میکردم.
اینها قسمتی از خاطرات من در کلاس شما بود
من همه چیز را تحمل میکردم
فقط بخاطر شما
...
چونکه تک تک شما را دوست میداشتم
و از اینکه میدانستم برای شما مفید خواهم بود لذت میکردم.
حضور شما در کلاسم برای من ارزشمند بود
و من توانستم توان فکری، کاری و شخصیتی خود را بسنجم
و سربلند از این قسمت زندگی ام بیرون آمدم
باور کنید برایتان خیلی زحمت کشیدم
و خیلی خیلی زحمت کشیدم
یعنی هر چی از دستم بر می آمد انجام دادم.
برای اینکه میدانستم بالاخره خواهم توانست برای شما کاری بکنم
و بن بست فکری تان را بشکنم
و شکستم
و شما را با کوچه ها و خیابانها و بزرگراه هایی آشنا نمودم
دست در دست هم بن بست ها را شکستیم و کوچه ها را پشت سر گذاشتیم
پنجره جدیدی به رویتان گشودم
و آن پنجره نقطه اشتراک ماست
و شما نیز باید با خیلی های دیگر شریک شوید
میخواهم وقتی پیر شدم و زورم به این پنجره نرسید
کسانی را برای گشودنش آماده کنی
...
حالا با گذشت سالها میبینی که
باور من به کارم و عملکردم واقعی و حقیقی بوده است
چونکه امروز وقتی تو را در مسیر توسعه و فعالیت می بینم
به کارم می نازم و به تلاشهایم افتخار میکنم
و به معلمی خودم عشق میکنم
و از اینکه باورهایم را به بار نشانده ام خیلی خیلی خوشحالم.
کافیست کمی به رفتارت، افکارت و اندیشه هایت دقت کنی
کافیست زندگی اجتماعی ات را دقت کنی
کافیست کارت و برخوردت با مراجعینت را دقت کنی
کافیست زندگی شخصی ات را دقت کنی
کافیست از والدینت، از همسرت، از فرزندانت و از دوستانت خودت را تحقیق کنی.
آنوقت خواهی فهمید که کار من بی نتیجه نبوده است.
...
دانش آموز عزیزم و شاگرد گرامی ام
من همیشه مواظب تو بوده ام
و هر لحظه برای تو کوشیده ام
و برای تلاشها و زحماتم چیز خاصی از تو نمیخواهم
فقط آرزو دارم تو نیز در مسیر زندگی
در هر کار، شغل و موقعیتی که هستی
در قلبت،
در فکرت،
در ذهنت،
و در اعمالت،
مثل من باش و مثل یک معلم سخت کوش عمل کن
مثل مورچه باش
از رویارویی با مشکلات نترس و هراسی به دل راه نده
عقب روی نکن
با تکیه بر آینده نگری و مثبت اندیشی
و با تمام قوای خود بسوی مشکل بشتاب
و مشکل را چنان بکوب که نابود شود
البته قرار نیست همه ی مشکلات و سختی ها را نابود کنی
بعضی هایشان یار و همراه همیشگی زندگی هستند
و باید با آنها کنار آمد بدون اینکه یاس و نومیدی به دل راه داده باشی
همیشه مواظب عزت نفس و اندیشه های خود باش
تا فرومایگی نکرده باشی.
از تو میخواهم به همان اندازه که غم را گرامی میداری و غمگین میشوی
خیلی بیشتر از آن به شادی ها بپردازی و شادی گستر باشی
بدان که تبسم معجزه زندگی بشر است
هیچ هزینه ای برای تو نخواهد داشت
ولی منافع زیادی به بار خواهد آورد
پس همیشه مواظب لبخند کوچولویت باش و فراموشش نکن.
...
تحمل کن تا دیگران بتوانند در سایه مهربانی ات
آرامش داشته باشند
تحمل کن تا دیگران
از تو بیاموزند تحمل کردن را.
...
از تو میخواهم مواظب دیگران باشی
انسانها را فراموش نکنی
و برای دیگران بکوشی
و دستشان را بگیری
میخواهم باور کنی که بعضی ها واقعا نمیدانند که چه باید بکنند
باید دست آنها را بگیری و برایشان دقیق باشی.
باید در خاطرت باشد که گرمی دستان دیگران
همان رمز حیات و جاودانگی
و همان راز جوانمردی و مردانگیست
هیچوقت دستانت را خالی نگه ندار
دستانت را پر از حرارت کن
حرارتی که عشق را زمزمه میکند و برای دوستی و مهربانی
و برای انسان بودن لازم و ضروری است.
از تو میخواهم مثل قلب من باشی
دلسوز، سخت کوش، مهربان، خوش بین، پرانرژی، شاد، خندان، وفادار و با صداقت.
اکبر رضایی9/10/92
توسط: اکبررضایی مولان

تعداد بازدید: 10178 ، امتیاز کاربران: 0 (0 نفر) ،    
  

اضافه نمودن به: Share/Save/Bookmark

نظر شما:
نام:
پست الکترونیکی:
نظر
 
  کد امنیتی:
 
امتیاز شما به اين خبر:
   کد امنیتی:
 
 
 
 
© نسخه سوم فرهنگیان نیوز 1391
shoghlorg@gmail.com | info@farhangiannews.ir
پشتیبانی توسط: خبرافزار
Check  Out My Rank On PRTracking.com!
  خبر فوری: گزارش مراسم هفتمین بزرگداشت روز ملی منابع انسانی