فرهنگیان نیوز - تدبیر: رکود بازار مسکن ریشه در رانتی شدن این بازار دارد. غیررقابتی شدن، خرید و فروش تراکم و خارج شدن مسکن تولید شده از توان مالی بیشتر خانوارهای ایرانی نشان از این موضوع دارد. عامل دوم این است که بازار مسکن نقشی متعارض با بخشهای دیگر صنعت و خدمات مولد دارد. این بازار که به اشتباه لوکوموتیو اقتصاد نامیده شد که باعث تحرک بخشهای دیگر اقتصاد است، در واقع تمام خطوط تولید را اشغال و به این ترتیب بخش صنعت را از دور خارج کرد.
بانکها نیز به صورت بنگاهداری وارد عرصه مسکن شده اند. نماد آن نیز ساختمانهای بسیاری است که زیر هرکدام از آنها یک بانک قرار دارد و حتی وارد ساختن مالها و مجتمعهای خرید نیز شده اند که در بخش تجاری نیز عرضه کننده تولید داخل نیستند و برندهای خارجی را در بازار عرضه می کنند. این فعالیت ها به جایی رسید که بانک مرکزی نیز به جمع معترضان پیوست و به بانکها گوشزد کرد. این نقش متعارض بخش مسکن و بخش صنعت هم از دلایلی بوده که در نهایت بازار مسکن را به رکود کشانده است. به این ترتیب بیکاری نیز افزایش یافته و تورم نیز رشد صعودی به خود گرفته است. این مجموعه باعث رکود تورمی در اقتصاد ایران شده است، زیرا به عقیده من رکود تورمی در کشور ناشی از رکود در بخش مسکن و فعالیت حباب مانند آن است. به این ترتیب این بخش از رکود خارج نمی شود مگر آنکه بخشهای دیگر وارد رونق شوند.
این یک قاعده اقتصادی است که بخش مسکن دیر وارد رکود می شود، اما اگر وارد این رکود شد، به زودی نیز از آن خارج نمی شود. در متون اقتصادی نیز مسکن به عنوان ضربه گیر نامیده می شود و نه لوکوموتیو اقتصاد. واژه لوکوموتیو ابداع اقتصاددانان توجیه کننده بورژوازی مستغلات (landed Property Bourgeoisie) در ایران است. به عنوان مثال قیمت زمین در تهران در مقایسه با شهر اصفهان در هرمترمربع، شش برابر است، در صورتی که درآمد تهرانی ها 6 برابر اصفهانی ها نیست. حال فرض کنید اگر قرار است مسکنی در تهران خریداری شود، آیا وام بانکی شش برابر وام مسکن در اصفهان می تواند باشد؟ قاعدتا خیر. قیمت زمین رانتی است.
مساله حایزاهمیت در این میان این است که بین سرشماری1385 تا 1395 در مناطق شهری، تعداد واحدهای مسکونی خالی سه برابر شده است. حتی این آمارها پیش از زمانی است که مسکن وارد رکود شده باشد. در واقع در موقعیت کنونی، این امر به سیاست های انقباضی دولت در قبال بخش مسکن مربوط نیست، بلکه این بخش، به دست خود، این بخش و اقتصاد کشور را در این مغاک انداخته است. به این ترتیب بخش مسکن را به هیچ عنوان نمی توان به عنوان بخش بیرون برنده اقتصاد ایران از رکود قلمداد و نقدینگی بیشتر از گذشته در این بخش تزریق کرد. نقدینگی ای که از سوی بورژوازی مستغلات و مسکن مهر به این بخش تزریق شده، این بخش را به یک مرداب تبدیل کرده است. در این شرایط باید بخشهای دیگر فعال شوند تا بتوانند این مرداب را خشک کنند. اقتصاد ایران باید بخش پیشرو خود را تعریف و براساس آن عمل کند.
به عقیده من یکی از ضعفهای اقتصاد مقاومتی این است که به درستی بخش پیشرو خود را تعریف نکرده و حتی برای آن مکان گزینی نیز نکرده است که امیدوارم در چارچوب برنامه ششم توسعه کشور این مساله در نظر گرفته شود. عامل مهم دیگر تاثیرگذار در رکود بازار مسکن به این بازمی گردد که مردم در شرایط تنش داخلی و خارجی، رجحان به نقدینگی پیدا می کنند. به این معنا که سعی می کنند تا نقدینگی خود را جایی سرمایه گذاری یا دارایی خریداری کنند که آن دارایی قابلیت نقدشوندگی بالایی داشته باشد. به این ترتیب مردم در این بخش سرمایه گذاری ریالی کلان می کنند و پس از آن نمی توانند در کوتاه مدت اقدام به فروش آن کنند، زیرا فروش آن نیز زمانبر است. حال اگر بخشهای پیشرو مانند بخش صنعت البته جز صنعت ساختمان فعال شوند، باید در داخل کشور بانکها به آنها وام دهند و از التهاب و تنش شرایط بیرونی نیز کاسته شود.
متن کامل گفتگوی کمال اطهاری با روزنامه شرق را اینجا بخوانید.
|