فرهنگیان نیوز - تدبیر: گزارشی از محمود بهشتی لنگرودی
“به نام خداوند جان و خرد”
گزارش دیدار کانون های صنفی تهران، همدان و کردستان، با نمایندگان مجلس در روز سه شنبه ۱۶ دیماه ۹۳ و مقایسه نوع برخورد نمایندگان مجلس و هیات رئیسه مجلس ششم و نهم با مشکلات فرهنگیان کشور.
حوالی ظهر روز سه شنبه هفته ی گذشته با هماهنگی و در معیت دوستان خوب و پرتلاش همدان و با حضور دو تن از اعضای انجمن صنفی معلمان کردستان به مجلس رفتیم. بنا بود با اعضای کمیسیون آموزش و تحقیقات و در صورت امکان با رییس مجلس دیداری داشته باشیم تا امضاهای معلمان زحمتکش همدان را که به صورت یک طومار ۱۳متری جمع آوری شده بود و خواستار توجه بیشتر به مسایل آموزش و پرورش و بهبود معیشت معلمان بودند به رییس مجلس و کمیسیون مربوطه تحویل دهند.
آقای خجسته، نماینده ی محترم همدان میزبان ما در مجلس بود و زحمات زیادی هم متقبل شده بود تا دیدارهای مذکور انجام شود. وقت ناهار بود، به همراه نماینده ی همدان به سالن غذاخوری مجلس رفتیم و از همان جا شروع به رایزنی با نمایندگان کردیم.
ابتدا آقای خجسته ما را به آقای تاج گردون که اتفاقا همان روز به ریاست کمیسیون تلفیق انتخاب شده بود معرفی کرد و از ایشان خواست تا زمانی را برای شنیدن سخنان معلمان اختصاص دهد. آقای تاج گردون که البته با روی خوش و محترمانه برخورد می کرد مدعی شد که از مسایل و مشکلات معلمان با خبر است و وقتی که دوستان همدان خواستند یکی از طومارها را در اختیار ایشان قرار دهد اعلام کرد که اگر طومار۱۳۰متری هم می آوردید در بودجه تغییری ایجاد نمی شود.
سراغ آقای باهنر نایب رییس مجلس رفتیم ایشان مشغول استراحت بودند مدتی منتظر ماندیم تا بیدار شوند پس از اتمام انتظار از اتاقشان خارج شدند و هر چه اصرار کردیم تا چند دقیقه ای را برای شنیدن سخنان معلمان اختصاص دهد مخالفت کرد و با بی اعتنایی و کاملا تحقیر آمیز جمع را ترک کرد.
سراغ آقای زاهدی رییس کمیسیون آموزش و تحقیقات رفتیم. جلسه ی کمیسیون به درازا کشیده بود پس از پایان جلسه کمیسیون آقای زاهدی هم باعجله از اتاق خارج شد و ما هم مایوسانه به دنبالش رفتیم نزدیک آسانسور متوقفش کردیم ایشان از همان ابتدا و با فریاد شروع به گفتن بد و بیراه به دولت تدبیر و امیدکردند و ادامه دادند که شما این دولت را سر کار آوردید و حالا حقوقتان را هم از این دولت …بخواهید و در انتها گفتند که دست مجلس بسته هست و ان شا الله اگر استیضاح آقای فانی اعلام وصول شود ما اقدامات لازم را انجام خواهیم داد. به ایشان گفته شد که جامعه ی فرهنگیان طرح استیضاح وزیر را سیاسی می داند و عمل نمایندگان را صادقانه و در جهت حمایت از حقوق معلمان نمی بیند. اما ایشان این ادعاها را انکارکردند و مدعی شدند که نمایندگان در این ارتباط سیاسی عمل نمی کنند.
سراغ رییس مجلس رفتیم اما گفته شد که ایشان در مجلس حضور ندارند. سعی کردیم طومار را به مسوول دفتر ایشان برسانیم اما امکانپذیر نشد. در به در دنبال نمایندگان مختلف رفتیم و سعی کردیم مشکلات معلمان را به گوششان برسانیم با آقایان محجوب، توکلی، نعیمی، ندیمی، سلطانی و چند نماینده ی دیگر نیز صحبت کردیم پاسخ همگی مشابه هم بود:«مجلس دستش بسته است». کاملا مشخص بود که پاسکاریمان می کنند و می خواهند ما را درگیر بازی های سیاسی خود کنند. در همین اثنا آقای فانی وزیر آموزش و پرورش را که برای چانه زنی به مجلس آمده بود دیدیم و از وی خواستیم تا چند دقیقه وقتشان را در اختیار معلمان قرار دهند. دوستان همدان سوالات متعددی از وزیر پرسیدند و وعده های محقق نشده ی ایشان گله مند شدند. از این که برخلاف وعده ها نه تنها امنیت فرهنگی ایجاد نشده بلکه فرهنگ امنیتی بیش از پیش در مدارس غالب شده است ، از این که انتصاب ها کماکان مغایر با وعده های داده شده است و این که فشار فقر و سختی معیشت دمار از روزگار معلمان درآورده است. همچنین از بی توجهی وزیر آموزش و پرورش نسبت به وضعیت خانواده ی معلمان زندانی گله مند شدند. ایشان نیز به فراخور پاسخ هایی داشتند و پاسخ به برخی پرسش ها را موکول به برگزاری جلسات آتی کردند.
در پایان دیدارها به همراه دوستان از مجلس خارج شدیم در حالی که به باورمان شاید تنها دستاورد این حضور فرصت دیدار با وزیر و شاید تلنگری باشد که متوجه نمایندگان مجلس گردیده است. و یقین کردیم که تنها در صورت اتحاد همکاران و به پشتوانه ی حضور آن ها در صحنه شاید امیدی به تغییر وضع موجود حاصل شود.
دبیر کانون صنفی معلمان ایران نیز چنین نقل کرد: امروز رفتم مجلس. فضا ملتهب بود! می گفتند یکشنبه سیاه رقم خورده است! کت علی مطهری، را می خواستند از تنش در بیاورند!! رفتم خیابان اجانلو کوچه میرزایی دفتر علی لاریجانی! رییس مجلس… ایشان تشریف نداشتند و حدود ده نفر داشتند فوتبال تماشا می کردند!!! بهشون گفتم من ارباب رجوع هستم … یکی از آقایون گفت تشریف بیاورید… رفتم و طومار معلمان رو بهشون دادم و گفتم این طومار، باید تحویل رییس شود… ایشان گفتند ما نمی توانیم این کار را انجام دهیم با برخوردی تحقیرآمیز و آمیخته با استهزاء گفتند: حقوق معلمان هم خیلی زیاد است با این همه تعطیلات!
اما در مقام مقایسه حدود سال های ۸۰ در همایشی که یکی از اعضای شورای مرکزی سازمان معلمان در سالن اجتماعات آموزش و پرورش منطقه ی ۹تهران برگزار کرده بود شرکت کردم. در این همایش علاوه بر سخنرانان عادی دو تن از نمایندگان اصلاح طلب مجلس ششم به نام های شیرزاد و نمازی هم حضور داشتند. فضای جلسه ملتهب بود به طوری که این نمایندگان نتوانستند سخنرانی خود را به نحو مطلوب به پایان برسانند و در پایان همایش یکی از آن هابا دلخوری گفت که دیگر در اجتماع معلمان حاضر نخواهد شد. یکی از دستاوردهای این همایش موافقت نمایندگان مذکور برای حضور دو نفر به نمایندگی از جمع حاضر در مجلس و گفت وگو با نمایندگان بود که در این رابطه من و آقای علی پور سلیمان «بانی جلسه» به نمایندگی انتخاب شدیم. از نظر زمانی موقعیت حساسی بود، بودجه توسط دولت به مجلس و سپس برای جرح و تعدیل به کمیسیون تلفیق ارسال شده بود. هدف ما تاثیرگذاری بر روی نمایندگان جهت بهبود سهم آموزش و پرورش از بودجه بود. فردای اون روز با شور و شوق فراوان عازم مجلس شدیم با این تصور که اگر دستمان به نمایندگان مجلس برسد و نگرانی هایمان را به آن ها منتقل کنیم حتما تاثیرگذار خواهیم بود اما واقعیت ها غیر از این بود. ما وارد مجلس شدیم و ده ها و صدها چهره ی آشنا دیدیم هر کسی رو که می دیدیم دیوانه وار به سراغش می رفتیم و از مشکلات معلمان و دغدغه هایشان و طوفانی که در راه است سخن می گفتیم، اما… انگار با دیوار و سنگ سخن می گوییم، عکس العمل ها از نظر ما بسیار عجیب بود، کمترین تغییر و تغیری در آن ها مشاهده نمی شد. حرف های ما برای آن ها کسالت آور و تکراری به نظر می رسید، گوششان از این حرف ها پر بود. بعضی هایشان به قدری گستاخانه و بی ادبانه برخورد می کردند که گاهی شک می کردیم، آیا این مجلس در دست اصلاح طلبان است؟ حرف آخر همه ی آن ها این بود که دست مجلس برای تغییرات در بودجه ی پیشنهادی دولت بسته است و ما حداکثر یکی دو درصد توان تغییر داریم که آن هم در کمیسیون تلفیق انجام می شود. در همین اثنا آقای مجید انصاری رییس کمیسیون تلفیق را دیدیم از ایشان وقت صحبت خواستیم گفت که عجله دارد و بی اعتنا به سمت آسانسور رفت دنبالش کردیم و با هم سوار آسانسور شدیم از فرصت به دست آمده استفاده کردیم و داخل آسانسور دغدغه های معلمان را مطرح کردیم. گفتیم معلمان در آستانه ی انفجار هستند، باید کاری بکنید. گفت شما وکیل معلمان نباشید معلمان کاری نخواهند کرد. شما به فکر خودتان باشید و سعی کنید گلیم خودتان را از آب بیرون بکشید. با دلسردی از مجلس خارج شدیم.حرف هر دوی ما این بود که ما تاوان بی تفاوتی معلمان را می دهیم اگر این همه جمعیت با هم متحد بودند قطعا با ما که به نمایندگی از جمعی به مجلس رفته بودیم این گونه تحقیرآمیز برخورد نمی کردند.
چند روز بعد با وساطت یکی از دوستان اصلاح طلب به دیدار آقای محمد رضا خاتمی رفتم ایشان در آن مقطع عضو موثر هیات رییسه مجلس بود، این ملاقات در دفتر جبهه ی مشارکت انجام گرفت. مجددا دغدغه های معلمان را تکرار کردم و اضافه کردم که موج عظیمی در راه است و احتمال ریختن معلمان به خیابان ها و مقابل مجلس شدت گرفته است و لازم است تا دیر نشده کار مثبتی برایشان انجام شود. ایشان گفتند، حقوق معلمان به نسبت بسیاری از کارمندان دیگر بیشتر است و ساعت کار شما کمتر و ما اگر بتوانیم حقوق آن ها را زیاد می کنیم و در این رابطه از وضعیت نامناسب حقوق پرستارها یاد کردند. به ایشان گفتم قبول دارم که حقوق آن ها هم کم است خوب وضعیت آن ها را هم اصلاح کنید. واقعا یک کارمند با چنین وضعیت حقوقی چگونه می تواند زندگی کند؟ پاسخ دادند که از دست ما کاری برنمی آید و اوضاع اقتصادی خراب است و ادامه دادند که ما حتی امکان پرداخت مطالبات معوقه ی معلمان را نداریم. دست از پا درازتر از دفتر جبهه ی مشارکت خارج شدم و با خودم گفتم گویا هیچ اراده ای برای اصلاح وضعیت معیشتی معلمان وجود ندارد. چند روز بعد تجمعات زنجیره ای معلمان آغاز شد. هر روز بیشتر از روز قبل و در نهایت تجمع گسترده ای مقابل مجلس ششم شکل گرفت و…باقی ماجرا…رییس جمهور وقت «آقای خاتمی» کمیته ای متشکل از عالی رتبه ترین مقامات دولتی تشکیل دادند و پس از آن خبرهای پی در پی مبنی بر پرداخت مطالبات معلمان در سراسر کشور منتشر می شد گویا بحث کسری درآمدهای نفتی و… منتفی شده بود. از آن زمان تا کنون جنبش معلمان فراز و فرودهای فراوانی رو تجربه کرده که اگر می شد سیر آن را نگاشت آموزه های خوبی از آن ها استخراج می شد به هر روی می توان اینچنین برداشت کرد و آنچه که طی این سال ها از حال و روز همکارانمان به دست آوردم به جرات می توانم بگویم که سونامی دیگری در راه است شایعه ی تحصن قریب الوقوع معلمان و یکدستی همکاران در مقابل ضربه های پیاپی ای که از سوی حاکمیت با تبعیض و خلف وعده و تحقیر به معلمان وارد می شود کانون های صنفی معلمان سراسر کشور را به شدت نگران کرده است. دولتمردانی که در ساحل این دریای به ظاهر آرام حمام آفتاب گرفته اند اگر از ماسه های گرم این ساحل برنخیزند و چاره ای نیندیشند،ب ی گمان از آسیب های امواجی که در راه است در امان نخواهند ماند./. کانون صنفی معلمان ایران
|