گ ور خ وا ب
دوش در وفت سحر هنگام خواب
خواب دیدم که شدم من گور خواب

چند ملک هم آمدند اندر برم
یک ملک ایستاده بالای سرم

آمدند تا که کنند از من سوال
از جوانی پیری واز حال ومال

یک ملک آمد نشست بر سینه ام
دست بگذاشت بر دل بی کینه ام

گفت اسمت چیست ؟ گفنم گور خواب
گفت بهرپرسشم چیست این جواب

گفت نام کشورت ای بی نوا
زود بر ما این حقیقت را نما

گفتم ایران است نام کشورم
بهر نامش شورها اندر سرم

گفت ایران وتو هستی گور خواب؟
کشورت مانند یک الماس ناب

جای تو درخاک وگور وسنگ وخشت
کشورت مانند یک باغ بهشت

زیر پایت سفره ها از نفت وگاز
صد فلز باشد به زیر خاک باز

هست ایران کشوری خیلی بزرگ
در ادب فرهنگ ودانشها سترگ

لال گشتم از سخن های ملک
دور می زد این سرم دور فلک

گفتم اینجا که روم بر روی خاک
جسم وجانم که شود از خاک پاک

آنچه گفته آن ملک گویم به او
کل قصه ریز وریز ومو به مو

گویم آخر کو کلید قفل شکن
آن که باید واکندقفل از وطن

پس چرا صد قفل باشد همچنین؟
صد چومن باشیم چرا زیر زمین؟

سهم من بر روی خاک آخرکجاست؟
جسم من تا کی اسیر ماجراست؟

علی نیا -رویدر