RSS   |  نسخه موبایل   |  نسخه تلکس   |  پیوندها   |  جستجو پیشرفته   |  تماس با ما  
 صفحه اول    فرهنگی    فرصتهای استخدامی    اجتماعی، سیاسی    مقالات    خدمات    فراخوان    استخدام ( کارفرما ، کارجو)  
سه شنبه، 28 فروردین 1403 - 13:37   
  تازه ترین اخبار:  
- اندازه متن: + -  کد خبر: 34407صفحه نخست » اخبار اجتماعی، سیاسیدوشنبه، 6 آذر 1396 - 16:06
خشونت بد است ، خشونت بس است.
  
فرهنگیان نیوز -تدبیر تلگرام 👈 https://telegram.me/edufarhangian:

خشونت بد است ، خشونت بس است.
 ✍️اسیه سپهری / روزنامه روزان

میخواهم بنویسم خشونت یعنی هر نوع رفتار با هدف آسیب رساندن به دیگران. میخواهم بنویسم خشونت دو نوع است؛ ساختاری و فردی. و این هردو در تعامل و تاثیر دو سویه بر هم. میخواهم بنویسم ۴آذر روز جهانی محکوم کردن خشونت علیه زنان است و تمام جوامع دنیا سازمانهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و بین المللی، آن را محکوم میکنند و همه یکصدا فریاد می زنند: خشونت بد است.
میخواستم خشونت را تعریف کنم، اقسام و انواع آنرا توضیح دهم. عوامل ایجاد کننده و موثر در خشونت را، تحلیل های روانی و جسمی آن را، اثرات خشونت بر روح و روان کودکان، زنان و جامعه را، اما دیدم بارها اینها را نوشته اند پربارتر و مستدل تر، و من ترجیح دادم این بار از جنس عمل بنویسم نه حرف. عمل به خشونت؛
می خواهم از پدر آرین بنویسم که عمل کرد آن هم با شکنجه دادن. از پدر زهرا و مریم و گلبهار، از پدر و برادران طاهره ۱۶ ساله که با لباس سفید به خانه ی بخت رفت، و نمی دانست ضربات ساطور او را به خانه ی ابدی خواهد فرستاد‌.
میخواهم از آن پزشک متخصصی بنویسم که به پسر ۹ساله اش چندین بار تجاوز کرد و ناله های مادرش در دادگاه نتیجه نداد. از خفاش شب و سعید حنایی و مجید سالک محمودی، که چه مردانه عمل کردند و تجربه شان را به یکدیگر ودیعه دادند تا رهروانی شایسته داشته باشند. میخواهم از آن خانواده با غیرت و شرفی بنویسم که دختر خود را با ضربات چاقو کشتند و غیرتمندیشان را خویشان با احسنت  گفتن و دیگران با سکوت جشن گرفتند. نمی دانم ازجنس عمل اینان بنویسم یا از جنس عمل به قانون! بگذارید از قانونی بنویسم که مشوّق پدرانی است که با ناقص ترین دلیل و شک میتوانند با پشتوانه ی قانونی، سر دختران خود را ببرند تا در سایه رگ برآمده گردن از فزونی غیرت!!! سربلند زندگی کنند.
از قانونی بنویسم که پدر آرین در سایه ی آن تنها به دوسال حبس و تبعید محکوم میشود از قانونی که بر طبق آن قاتلین طاهره ۱۶ ساله و مریم و زهرای ۷ و ۹ ساله، بدون حتی لحظه ای تردید و ترس میتوانندجنایت کنند و پس از مدتی آزاد شوند و گردن افراشته از نمایش غیرتی اینچنین خون آلوده به تنِ کودکی و داغ سینه مادری. و افسانه را محکوم میکند که به خاطر دفاع از ناموس خویش مجبور به قتل می شود. قانونی که لیلای ۱۸ ساله را به مرگ محکوم میکند بخاطر ایجاد فساد در جامعه. اما به آن کسانی که از ۸ سالگی، او را وادار به تن فروشی کردند خم ابرویی هم روا نمی دارد. آری، جامعه غرق در فساد می شود با وجود یک دختر ۱۸ ساله که بر طبق همین قانون، برای هر کاری باید اذن ولی داشته باشد اما کسانی که او را وادار به خودفروشی کردند در امان هستند، و نه مفسد فی الارض!!! تنها این لیلای ۸ ساله بود که توانایی داشت مردانی را که برخی از آنها جای پدربزرگ او سن داشتند با میل و رغبت خویش در آغوش بکشد و آنها را فاسد کند، اما آن مرد ۵۵ ساله ای که وی را از ۸ سالگی به این و آن فروخت هیچ کاره است، مقصر نیست. اصلا مردی با این سن و سال که قدرتی ندارد در برابر یک کودک دختر ۸ ساله! لیلا باید محو شود اما دو برادر بزرگتر او که بارها به او تجاوز کردند تنها محکوم به ضربات شلاق می شوند. قانونی که مادر آرین در آن نمی تواند حقی داشته باشد. نمی تواند ثابت کند که از پدر و برادر دختر کوچکش شایسته تر است برای سرپرستی و حضانت او. حتی نمی تواند به حق قانونی خود که چهار ساعت در هفته دیدن دختر ش است برسد. قانونی که آرین را از مادر جدا کرد و به پدری با سابقه درخشان رابطه ی نامشروع و محکومیت شلاق... سپرد، و ناله های مادر را هیچ دستگاهی نشنید و دختر را به شکنجه گاه پدر فرستاد تا در عمر کوتاه ۹ ساله اش تنها درد و شکنجه و زجر را تجربه کرده باشد. چه بسیارند در جامعهٔ ما دخترانی همچون آرین و مادرانی همچون مادر او که حتی از داشتن دقایقی برای دفاع از خود محرومند و محکوم به مرگ و نیستی قبل از اثبات حق یا اتهام.
دختران و زنانی که با وحشیانه ترین شیوه ها شکنجه و یا کشته میشوند تا پدران و برادرانشان با خون آنها از داغ ننگی خودساخته و پرورده شده توسط عُرف! توسط«ما»رهایی یابند.
میخواهید باز هم بنویسم؛ از اعظم ۳۰ساله و ۲۱روز شکنجه وحشیانه شوهر. از سمیه که در خواب طعمه کینه و خشم کور شوهرش قرارگرفت و زیر باران اسید سوخت. از خدیجه مادر کودکی ۳ ماهه، که در جاده ربوده شد و به طرز وحشیانه ای مثله گردید.
از کدام پرونده بگویم؟از کدام درد؟
و همچنان کتاب قانون ما، بدون هیچ اصلاحیه و تجدیدنظر و بازبینی، تجدید چاپ می شود! تنها میتوانم امیدوار باشم که با پرورش نسل جدیدی از تفکّر در انسان ها شاهد حذف خشونت در جامعه مان و در جهان باشیم؛ و بگذاریم انسانیت در روابط ما حکم کند و نه قانون!

تعداد بازدید: 926 ، امتیاز کاربران: 0 (0 نفر) ،    
  

اضافه نمودن به: Share/Save/Bookmark

نظر شما:
نام:
پست الکترونیکی:
نظر
 
  کد امنیتی:
 
امتیاز شما به اين خبر:
   کد امنیتی:
 
 
 
 
::  صفحه اصلی ::  تماس با ما ::  پیوندها ::  نسخه موبایل ::  RSS ::  نسخه تلکس
© نسخه سوم فرهنگیان نیوز 1391
shoghlorg@gmail.com | info@farhangiannews.ir
پشتیبانی توسط: خبرافزار
Check  Out My Rank On PRTracking.com!
  خبر فوری: گزارش مراسم هفتمین بزرگداشت روز ملی منابع انسانی