گروهي از صاحب نظران فرهنگستان علوم جمهوري اسلامي ايران با بررسي وضعيت موجود، ديدگاههاي خود را در ارتباط با برنامه پنجساله هفتم توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي ارائه كردند و توصيههايي براي بهبود وضعيت كشور در سه بخش "آموزش و فرهنگ عمومي"، "آموزش و پرورش" و "آموزش عالي" به منظور درج در برنامه هفتم پيشنهاد دادند.
به گزارش ايسنا، فرهنگستان علوم جمهوري اسلامي ايران در آستانه تدوين برنامه هفتم توسعه جمهوري اسلامي ايران، با استناد به مفاد اساسنامهاش و احساس وظيفه در كمك و همراهي با نظام اجرائي كشور؛ از دي ماه سال گذشته كارگروهي را به منظور تدوين سياستهاي پيشنهادي در حوزه علم و فناوري در برنامه هفتم توسعه تشكيل داد و با تكيه بر ظرفيت گرانسنگ نيروي انساني خود و ديگر فرهيختگان جامعه علمي كشور و با صرف بيش از ۷۰۰ نفر ساعت وقت، مبادرت به امر تدوين ديدگاههاي فرهنگستان در بخش علم و فناوري و در سه بخش "آموزش و فرهنگ عمومي"، "آموزش و پرورش" و "آموزش عالي" كرد.
اين جمع بندي در قالب يك نسخه گزارش مديريتي از سوي رئيس فرهنگستان علوم به رئيس سازمان برنامه و بودجه كشور ارائه شد.
در اين گزارش تاكيد شده جمهوري اسلامي ايران طي قريب به ۴۵ سال عمر خود توفيقات قابل ملاحظهاي را كسب كرده است؛ به طوري كه تنها در بازه زماني ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۹ به رشد شاخصهايي چون دستيابي به رتبه اول منطقه در بخش كلان پژوهش و فناوري، افزايش ۲۰ درصدي تعداد پاركهاي علم و فناوري، افزايش بيش از ۱۰۰ برابري تعداد شركتهاي دانشبنيان، افزايش بيش از ۱۶۰ برابري تعداد شاغلين شركتهاي دانش بنيان، افزايش بيش از دو برابري تعداد مقالات علمي ISI، ارتقاء ۴۶ پله در شاخص جهاني نوآوري دست يافته است ولي هنوز ضعفهاي جدي در برنامه ريزي كشور و ميزان تحقق آن مشاهده ميشود كه اين مطلب بايد در تدوينِ قوانين برنامه توسعه مورد توجه مديران ارشد كشور قرار گيرد.
ارزيابي مقايسهاي و بررسي شرايط موجود
در گزارش فرهنگستان علوم آمده است: «يكي از آسيبهاي برنامههاي قبلي توسعه، رويكرد حكم محوري است كه در تهيه برنامههاي گذشته ملاكي براي تدوين بوده است و به نظر ميرسد تجربيات گذشته و ضرورت حفظ و اقتدار دستگاههاي اجرايي، ايجاب ميكند تا برنامه هفتم با نگاه مساله محوري تنظيم شود، يعني مسائلي چون "ثبات اقتصادي"، "رشد فراگير"، "اقتصاد دانش بنيان مبتني بر آمايش سرزمين"، "تورم، فقر و توزيع درآمد"، "آب"، "محيط زيست"، "رشد توليد"، "اشتغال"، "امنيت"، "جمعيت"، "آموزش" و يا "نظام حكمراني" را بررسي و با توجه به شرايط خاص كشور در عرصه ملي يا بين المللي مهمترين مساله، برگزيده شود و مفاد برنامه بر پايه مسائلِ محوري تدوين شود.»
بررسي وضعيت موجود
فرهنگستان علوم در اين گزارش به بررسي وضعيت موجود كشور در حوزههاي آموزشي و پژوهشي پرداخته و اعلام ميكند: «علي رغم توفيقات حاصل شده، نقطه ضعفهايي هم وجود دارد كه غالبا ناشي از عدم تحقق برنامه است. مواردي از اين ضعفها به اين شرح است:
-با وجود بهبود وضعيت دسترسي به آموزش در ايران و افزايش نرخ باسوادي و دسترسي به آموزش ابتدايي، همچنان حدود ۳۰ درصد از جمعيت ۱۸ تا ۲۴ سال، تحصيلات متوسطه دوم ندارند كه اين ميزان بسيار بالاتر از متوسط كشورهاي اروپايي (۱۰.۳ درصد) است. مضافا اينكه بر اساس آخرين سرشماري (۱۳۹۵) ۵۶ درصد از جمعيت كشور فاقد تحصيلات كامل متوسطه بودهاند.
-بر اساس نتايج آزمون تيمز و پرلز؛ دانش آموزان ايراني از كيفيت مناسب آموزش و يادگيري برخوردار نيستند. مثلا در رياضيات پايههاي چهارم و هشتم ۳۲ درصد از دانش آموزان، نمره كمتر از ۴۰۰ (كمترين سطح صلاحيت به عنوان آستانه فقر آموزش) كسب كردهاند. اين شاخص در سطح بين المللي ۸ درصد است ضمن اينكه از مجموع ۵۸ كشورِ سنجش شده، تعداد ۵۰ كشور در اين شاخص، وضعيت بهتري نسبت به ايران دارند.
-ميانگين نمرات آزمونهاي نهايي پايه دوازدهم در سال تحصيلي ۹۸-۹۷ حدود ۱۲.۶ بوده است؛ به تعبير ديگر اين ميزان در گروههاي مختلف عبارتند از علوم انساني ۱۰.۷۵، علوم تجربي ۱۳.۷۷ ، رياضي-فيزيك ۱۳.۲۸ و معارف ۱۲.۸۵.
-در شاخص جهاني دانش GKI كه درصدد برقراري پيوند معنادارتر ميان توسعه و دانش است؛ ايران در سال۲۰۲۱ از ميان ۱۵۴ كشور، رتبه ۱۰۴ احراز كرد در حالي كه در سال ۲۰۲۰ در ميان ۱۳۸ كشور در رتبه ۸۰ قرار داشته است.
-سطح تسلط آموزش خارجي با استاندارد CEFR در نظامهاي آموزشي دنيا تعريف ميشود. زمان اختصاص داده شده به آموزش زبان در ايران كه از دوره متوسطه آغاز ميشود حدود ۲۹۰ ساعت است. اين ميزان، تنها براي دستيابي به يكي از نازلترين سطوح استاندارد كافي است اما براي دستيابي به بالاترين سطح تسلط ، ميزان آموزش مورد نياز ۱۰۰۰ تا ۱۲۰۰ ساعت است.
-در حال حاضر سهم آموزش وپرورش از توليد ناخالص ملي در ايران ۲.۳ درصد و ميانگين جهاني ۴ درصد است. آموزش و پرورش از بودجه عمومي نيز ۱۰.۹ درصد را به خود اختصاص داده است كه با ميانگين جهاني فاصله معناداري دارد.
-در حال حاضر بيش از ۱۶ درصد مدارس (بالغ بر ۱۸۰۰ مدرسه) غيردولتي هستند كه جمعيتي قريب به ۲ ميليون نفر (حدود ۱۳.۵ درصد كل دانش آموزان) را شامل ميشود. اين در حالي است كه بيش از ۶۶ درصد دانش آموزان مدارس غيردولتي در مدارسي با جمعيت كمتر از ۱۰۰ نفر به تحصيل اشتغال دارند و تقريباً معادل همين درصد از دانش آموزان مدارس دولتي در كلاسهايي با تراكم بيش از استاندارد (بين ۲۶ تا ۴۲ نفر) تحصيل ميكنند.
-در ايران، بالغ بر ۱.۳ ميليون نفر بازمانده از تحصيل (يعني گروههاي سني كه برابر قانون حق آموزش دارند اما به دلايل مختلف امكان تحصيل نداشتهاند) وجود دارد كه مقايسه آماري سال تحصيلي ۱۴۰۰-۱۳۹۹ نشان ميدهد كه بيشترين ميزان، به دوره دوم متوسطه تعلق دارد.
-در آموزش و پرورش نگاه حاكميتيِ تصديگرايانه، مانع تحول است. براي بازكردن ايجاد توازن در اين زمينه علاوه بر اجماع قابل توجه كارشناسان داخلي در اين حوزه، تجربه تازه در مديريت كلان آموزش و پرورشِ بعضي كشورها از جمله امارات عربي متحده، قابل توجه است. در اين كشور در سال ۲۰۱۶ وزارتخانههاي آموزش و پرورش و آموزش عالي ادغام و يكپارچه و سپس طي يك اقدام متهورانه، امرِ سياستگذاري از اجرا جدا شد تا وزارت آموزش، صرفا به يك نهاد سياستگذار كوچك نظارتي تبديل شود. اهداف مشخص اين نهاد، عبارتست از نظارت بر اجراي درست برنامهها طبق استانداردهاي تعيين شده از طرف وزارت آموزش و پرورش.
-گزارشهاي آماري بانك جهاني از شاخصهاي حكمراني خوب در بازه زماني ۱۹۹۶ تا ۲۰۱۷ نشان ميدهد اختلاف امتياز اين شاخص در ايران نسبت به كشورهاي پيشرو مانند نروژ در حدود ۷۵.۲ (از ۱۰۰ واحد) و حتي نسبت به كشورهاي در حال توسعه مانند تركيه ۲۶.۸ است.»
تحليل اجمالي عملكرد گذشتۀ برنامههاي توسعه
بر اساس اين گزارش چگالي جمعيت فرهيخته كشور (نسبت افراد با تحصيلات دانشگاهي در نيروي كار، به كلِ نيروي كار) كه براساس هدف برنامه ششم توسعه، نزديك به ميزان ۵۰ درصد تعيين شده بود، در حال حاضر به حد ۴۰ درصد رسيده و به سرعت روند كاهشي يافته است. ميزان اين شاخص در جوامع پيشرو بالاي ۵۲ درصد و در كشوري مانند كره جنوبي ۷۸ درصد است. همچنين عملكرد برنامه توسعه اخير در تعداد دانش آموختگان علوم پايه، صرفا در حد زنگ خطري جدي در توسعه منابع انساني دانشمند كشور است.
از منظر كيفيت فرهيختگي؛ پژوهشهاي دانشگاهي متكي بر دادههاي پيمايشي معاونت اجتماعي وزارت كشور در خصوص برنامههاي چهارم و پنجم توسعه، گوياي روند صعودي ناهنجاريهاي اجتماعي است مانند افزايش۷۲ درصدي نااميدي، افزايش ۱۰۴درصدي فريب و تقلب و تقويت ۱۶۰ درصدي طمع در جامعه. بنابراين در برنامه هفتم توسعه، لازم است علاوه بر چگالي فرهيختگي، به صورت جدي بر كيفيت فرهيختگي جامعه كه محركي پيشرو در تشكلهاي نهاديِ سرمايه اجتماعي ايران است توجه خاص شود، تا نهادهاي علم و فرهنگ مانند دانشگاهها، مدارس وانجمنهاي علمي و ترويجي بتوانند در اصالح ناهنجاريهاي جامعه چاره انديشي كند.
-تعداد اختراعات و ابداعات فناورانه كشور در مراجع بين المللي ۳۰۰ درصد محقق شده است كه بيانگر توان ملي چشمگير محققان كشور است، گوهري كه متأسفانه هنوز از ديد مجريان برنامه توسعه پنهان مانده است. همچنين كماكان سهم اعتبارات پژوهشي و فناوري بخش دولتي از توليد ناخالص داخلي به شدت نازل، نگهداشته شده است، به طوري كه اين شاخص ۰.۶ درصد را نشان ميدهد كه با هدف برنامههاي متعددِ توسعه يعني حداقل ۱.۵ درصد ، فاصله قابل ملاحظهاي دارد. اين شاخص به طور متوسط در كشورهاي جامعه اروپا ۲.۲ درصد است.
-سهم محصولات با فناوري متوسط به بالا از توليد ناخالص داخلي با فاصله معنيدار از هدف برنامه كه ۵ درصد بوده، فقط در سطح ناچيز ۰.۶ درصد در سال پايان برنامه محقق شده است. همچنين رتبه صادراتي ايران در اين دسته از محصولات از كل صادرات، در منطقه در رتبه ۱۱ قرار گرفته است.
توصيههاي فرهنگ كارآفريني و نوآوري
در اين گزارش، فرهنگستان علوم بر اساس ضعفهاي موجود، توصيههايي را به تفكيك هر بخش جهت درج در برنامه هفتم توسعه پيشنهاد كرده است.اين توصيهها در بخش فرهنگ كارآفريني به اين شرح است:
رديف | توصيهها |
---|---|
۱ | بسترسازي براي اقتصاد نوآوري با ترويج فرهنگ كارآفريني به عنوان يك شايستگي كليد ي در طول دوره ۱۲سالۀ تحصيل پيش از دانشگاه |
۲ | فعال سازي پژوهشسراهاي دانش آموزي موجود و توسعه آنها |
۳ | استفاده از ظرفيت كليه دانشگاهها، با محوريت دانشگاه تربيت دبير شهيد رجايي، براي پشتيباني علمي و فني از توسعه كارآفريني و نوآوري در آموزش و پرورش |
توصيههاي فناوريهاي نوين
رديف | توصيهها |
---|---|
۱ | تغيير رويكرد آموزش و پرورش از آموزش حضوري به تركيبي، تعاملي و شخصي شده مبتني بر واقعيت مجازي، واقعيت افزوده، هوش مصنوعي و همچنين بازي هاي آموزشي |
۲ | حمايت از طراحي نقشه راه آموزش عمومي در محيط متاورس و ايجاد شهر "فرادنياي آموزش" به زبان فارسي |
۳ | تأمين منابع مورد نياز براي توسعه زيرساختهاي فناوري و توليد محتواي لازم از طريق اختصاص درصدي از توليد ناخالص ملي، صندوقهاي حمايتي، منابع عمومي و خيرين |
۴ | توسعه پلتفرمهاي مديريت آموزش با محتواي استاندارد |
۵ | حمايت از طرحهاي مشترك با بخش خصوصي و استفاده از منابع عمومي با هدف توليد ابزار ارزان قيمتِ دسترسي |
۶ | چرخش جريان توليد در صنا يع آموزشي به سمت توليدات مبتني بر فناوريهاي نوين با ايفاي نقش شتابدهنده استارتآپهاي آموزش |
توصيههاي ارزيابي عملكرد و پذيرش دانشجو
رديف | توصيهها |
---|---|
۱ | بهسازي فرايندهاي هدايت تحصيلي |
۲ | تدارك زيرساخت پايش مستمر كيفيت يادگيري دانش آموزان با ايجاد تحول در سازمان سنجش آموزش كشور يا تأسيس "سازمان ملي سنجش" به منظور اصلاح مستمر فرايندها برمبناي دادههاي به دست آمده و فراهم شدن امكانِ حذف آزمون سراسري |
۳ | كمك به ايجاد توازن در انتخاب شاخه تحصيلي با حذف رشتههاي پزشكي از كنكور سراسري و دائركردن دوره پيش پزشكي يا كارشناسي رشتههاي علوم پايه مرتبط |
۴ | ساماندهي نظام پذيرش دانشجو در رشتههاي پُرمتقاضي از طريق واگذاري اختيارات آزمون به دانشگاههايِ مجري از يك سو و ثبت نام مستقيم پذيرفته شدگانِ رشتههاي كم متقاضي از مسير سوابق تحصيلي، در مراكز آموزش عالي |
آموزش عالي
در اين گزارش، همچنين فرهنگستان علوم با بهره گيري از اهداف خود مشتمل بر توسعه علوم و فناوري، تقويت روح پژوهشي، ارتقاء سطح علمي و فرهنگي كشور و نهايتا دستيابي به آخرين يافتهها و نوآوريها، چهار لايه مختلف موضوعي كه هر لايه بر لايه ديگر اثر گذار است را در حوزه آموزش عالي ارائه ميدهد كه شامل اين موارد ميشود:
پايهريزي توسعه علمي و فرهنگي در جامعه
نيروي انساني توسعه علوم و فناوري
توسعه علوم و فناوري
سطح علمي و فرهنگي كشور
اين كارشناسان براي هر يك از اين لايههاي چهارگانه توصيههايي براي ارتقاء آنها ارائه كردهاند.