فرهنگیان نیوز - تدبیر https://telegram.me/edufarhangian: جعفر ابراهیمی - خبر آزار و اذیت جنسی کودکان یک فرد مشهور، در صدر اخبار رسمی و غیررسمی طی دو روز گذشته بوده است تا جایی که سخنگوی قوه قضاییه و رئیس این قوه به این مسئله ورود پیدا کردند. مستقل از درستی یا نادرستی اخبار و حد و حدود این تعرض و ابعاد و تبعات اجتماعی و سیاسی آن در جامعه، به نظر میرسد با توجه به حساسیت موضوع و افکار عمومی فرصت مناسبی است تا از بعدی آموزشی به این مسئله توجه شود و بر ضرورت آموزش بهداشت و سلامت جنسی کودکان در مدارس تاکید دوباره
کنیم.
بنا بر اخبار منتشرشده، کودکان قربانی در هنگام سوءاستفاده جنسی از سوی فرد اعلام شده، در سن 12 یا 13 سال قرار داشتهاند و در فایلهای صوتی منتسب به قربانیان، آنها بر این نکته تاکید کردهاند که در آن ایام درک درستی از مسئله تعرض و تجاوز جنسی نداشتهاند، از سویی قربانیان در مرحله اول و خانوادههایشان تا مدتها از ابراز اینکه مورد خشونت جنسی قرارگرفتهاند، به خاطر تبعات اجتماعی، مذهبی و سیاسی پرهیزکردهاند. همین دو مورد ضرورت آموزش بهداشت و سلامت جنسی کودکان و نحوه بالا بردن مهارتهای آنان برای قدرتمند شدن کودکان در شرایط خاص را برجسته
میسازد.
کودکان ما در مدارس از مقطع ابتدایی تا متوسطه با آموزشهای فراوانی روبهرو میشوند که بسیاری از این آموزشها در زندگی واقعی مشکلی از آنها حل نمیکند و آنها را برای رویارویی با زندگی واقعی قدرتمند نمیسازد. در برخی موارد فضای مدرسه بهقدری کودکان را سرکوب میکند که گفتوگو برای آنان در مورد برخی مسائل عینی بخصوص در حوزه بهداشت و سلامت جنسی بهصورت یک تابو درمیآید. بهعنوانمثال بهجز یک سری اطلاعات مبهم و کلی در مورد بلوغ و تاثیرات آن در جسم انسان و ضرورت پرهیزکاری و پاکدامنی چیزی به کودکان در مورد ویژگیهای جنسی دختران و پسران گفته نمیشود و به آنها در مورد آموزشهای لازم برای رویارویی با مواقع خاص داده
نمیشود.
این در حالی است که کودکان باید در دوره ابتدایی شناخت درستی از وضعیت جنسی و اعضای خصوصی بدن خود داشته باشند.
کودکان در سنین پایین، درک درستی از تجاوز، تعرض و آزار و سوءاستفاده جنسی ندارند، بنابراین ضروری است با توجه به رده سنی کودکان به آنها آموزش داده شود که چه اعمالی ممکن است سوءاستفاده جنسی باشد و اگر کودک در معرض این خطرات قرار گرفت باید چه اقداماتی را انجام دهد. محل آموزش این اصول پایهای بیشک در مدرسه است، اما این آموزش نباید محدود به کودکان باشد، بلکه خانوادهها نیز باید برای مواجهه با شرایطی که کودکانشان مورد تجاوز یا آزار جنسی قرارگرفتهاند آموزشهای لازم را
ببینند.
باید به کودکان و خانوادههای مورد تعرض و تجاوز آموزش داد که از پیگیری حقوق خود به خاطر تبعات اجتماعی منفی نهراسند. این قربانی نیست که باید خجالت بکشد، بلکه این تجاوزکار است که باید رسوا و مجازات شود و جای همه این آموزشها در مدرسه
است.
اما واقعیت امر آن است که در مدارس ما کودکان برای زندگی و رشد و بالندگی آموزش نمیبینند. ساختار نظام آموزشی و مدارس در ایران با برنامهها و آموزشهای سطحی فرصت یگانه کودکی را از آنها
میگیرد.
معلمان و مربیان بهاندازه کافی از مهارتهای لازم برای آموزش کودکان در ابعاد مختلف زندگی برخوردار نیستند، چون در برنامههای فرادستان آموزشی رویکرد آموزشی بر مبنای یک سری پارامترهای کمی قابلتحلیل
است.
نهتنها معلمان ما بهاندازه کافی برای بالا بردن مهارتهای زندگی کودکان توانمند نیستند، بلکه محتوای آموزشی و برنامه درسی متمرکز همجایی برای این مهارتها ازجمله بحثهای مرتبط با مسئله سلامت جنسی
ندارد.
گویی همهچیز دستبهدست هم داده است تا کودکان در سن بلوغ در فقدان آموزشهای ضروری درکی گنگ و مبهم و غیرعلمی از اندام و ویژگیهای جنسی خود داشته
باشند.
ما کودکان خود را در مدارس در بهترین حالت برای ورود به دانشگاه و شرکت در کنکور آماده میکنیم و هر روز بیشتر از گذشته بعد کمی و تکنیکی آموزش، کیفیت و خلاقیت را در سطح مدارس به مدد سیاستهای کالاییسازی آموزش به عقب
میراند.
اگرچه صحبت از ضرورت آموزش بهداشت جنسی امری ضروری است، اما مسئله مهم آن است که در ساختار آموزشی موجود این آموزش چگونه امکان خواهد یافت؟
آیا در مدارسی که گفتمان انضباطی تنبیهی یا گفتمان کنکوری غالب است، جایی برای چنین آموزشها وجود دارد؟آیا ساختاری که ناتوان از مدیریت درست نیروهای انسانی است و تنها روش دیکته شده تعدیل نیرو را میشناسد، قادر است برای آموزش این ضرورت عینی بر پایه متدهای علمی نیروی متخصص جذب کند؟ رویکردی که در آن مددکار اجتماعی و مربی بهداشت جایگاهی ندارد و مشاور را از مقطع متوسطه دوم حذف کرده است، چگونه میتواند به درک این ضرورت راه ببرد؟
|