دکتر سید محمد حسن حسینی
معلم مدرسه! رافتی قاسم آباد!؟

به عنوان یک معلم وقتی خبر نقل شده از معاون محترم سیاسی استاندار تهران را مبنی بر این که بیش از 90% جوانان از اسلام روی گردان شده اند شنیدم واقعا متاثر شدم. البته من خودم هم بارها به چنین واقعیاتی در کلاسها و در مقالاتم اشاره کرده ام. در هر صورت این خبر وقتی قابل تامل است که به یاد بیاوریم که سیاست مسیولان نظام دفع حد اقلی و جذب حداکثریست! اما به راستی دلیل فاجعه ای این چنین و  در این ابعاد چیست؟

واقعیت این است که "آموزش" و "مدیریت" ناقص و تردیشنال و نتیجه آن جامعه علیل، نارس و بحران زده و سردرگم ما نتیجه مسیولیت دادن به افراد "کوچک"، "غیر متخصص و بی کفایت"، "سبک مغز و تنگ نظر"، "ریا کار و بله قربانگو"، "متملق و چاپلوس" و "شیفته جاه و مقام و ریاست" در طول سالهای گذشته بوده و جز با طرد این افراد و روسایشان و پذیرش افراد متخصص دلسوز طرد شده توسط این گروهک تمامیت خواه راه به جایی نخواهیم برد. ضمن این که افراد متملق و ریا کار و حامی مدیران و مسیولان نالایق که دم از اسلام هم می زنند باید بدانند که آنها جلوتر از خود ظالمان وارد جهنم می شوند چرا که یکی از کارهایی که این دین فروشان مجبورند برای کسب منافع دنیوی خود انجام دهند توجیه ظلم است که گاهی بدتر از خود ظلم است. در این شرایط من به یاد آن جمله از آیت ا... خمینی در زمان شاه افتادم که گفتند: "علما به داد اسلام برسید"! بهر حال من هم در شرایط کنونی واقعا در شگفتم که چگونه برخی معلمان و اساتید و روحانیون می توانند تا این حد نسبت به پیرامون خود که سرشار از ظلم و ستم و فساد و غارت و تبعیض و ریا و استبداد است بی تفاوت باشند. حتی گیاهان و حیوانات هم نمی توانند تا این حد خنثی باشند.

حاکمان ما هم باید توجه داشته باشند که زیبایی می تواند تبلور ارزشهای اسلامی در نگرش، شخصیت، منش و رفتار آنها باشد و نه در مرام نامه و یا اساسنامه حزب و دار و دسته و سپاه آنها! زیبایی نمی تواند به تنهایی در حاکمان و یا تنها در ضعفا و مستضعفین جلوه کند بلکه زیبایی در نوع رابطه بین حاکمان و مردم جلوه می کند: در رابطه ای که دو سویه و توام با احترام "درونی" متقابل است که پشتوانه آن دلیل و منطق و ارزشهای انسانی- اسلامی است. مسیولان به ظاهر مسلمان امروزی ما با روشها و منشهای نابخردانه و سخت گیریهای بی جهت خود در گزینش ها و مدیریت ها و مملکت داری به جای خدمت به اسلام در حال نخبه کشی و به صلیب کشیدن اسلام نه تنها در اذهان جوانان بلکه در اذهان نخبگان که بسیار تاثیر گذارند می باشند. و این وظیفه متفکران دینی و اندیشمندان مسلمان مستقل و آزاده را صد چندان می کند.

همانطور که شهید دکتر بهشتی فرمودند "اسلام آزادی را برای ما به ارمغان آورد". بنابراین در جامعه اسلامی ما "هیچ کس" این حق را ندارد که ابتدایی ترین حق ملت را که همان "آزادی" می باشد از آنها سلب نماید. یکی از دلایلی که ما انقلاب کردیم رسیدن به آزادی بود. اما ما آزادی را برای نفس کشیدن و خوردن و خوابیدن و سکس داشتن و به طور خلاصه "وجود" داشتن نمی خواستیم چرا که ما آزادی را به قیمت آرامش و آسایش و کور و برده وار زیستن نمی خواستیم. ... ما آزادی را برای بیان اندیشه و باورهایمان می خواستیم. به بیان دیگر آزادیی که ما می خواهیم ارزشی نخواهد داشت اگر آزادی در بیان آرا و نظرات و قضاوت ها و تصمیم گیری و انتخاب را شامل نشود. ضمن این که ما آن آزادی بیان را که بعد از بیان اندیشه امان  خودمان و حتی عزیزانمان! به روشهای محسوس و نامحسوس فاشیستی به صلیب کشیده می شویم و از هستی و نیستی ساقط می شویم نمی خواهیم.

دلیل این که بزرگانی همچون شهید بهشتی بر آزادی انسان ها تاکید داشته اند این است که اسلام و دموکراسی با هم هیچ منافاتی ندارند. حقیقت این است که دموکراسی یک ایدیولوژی است که همانند اسلام واقعی بیش از همه چیز به اهمیت نقش فوق العاده اصلوب و مهارتهای انسانی در تعاملات بشری می پردازد. – اصلوب و مهارتهایی که بدون در نظر گرفتن آنها در تعاملات روزمره  موجودات چلاقی بیش نیستیم. بنابراین ما مدرسان به عنوان ایجنت های بیدار سازی مردمان و جهت دهنده نگرشها و باورهای نسل فردا و نیز ایجنت های تغییر و توسعه و آبادانی باید نسل فردا را در چنین اصلوب و مهارت هایی – در کلاس هایمان که می توانند به صورت دموکراتیک اداره شوند – تمرین دهیم. اگر می خواهیم در شکل گیری و توسعه جوامع دموکراتیک و انسانی و شاد و پویا و مترقی و در نهایت صلح جهانی سهیم باشیم باید ترتیبی دهیم تا آینده سازان این مرز و بوم نرمها و قواعد و اصلوب و مهارتهای دموکراتیک را در کلاسهایشان کسب نمایند. به عنوان نمونه مدارس و دانشگاه ها باید به نسل فردا و آینده سازان این مرز و بوم کمک کنند که متوجه این واقعیت "هم" شوند که آنان هم در دنیایی که زندگی می کنند سهم و حقوقی دارند و بنابراین باید علاوه بر کسب مهارت های علمی، متفکر، خلاق، منتقد و آگاه به مسایل اجتماعی و به ویژه مسایل سیاسی نیز بار آیند. آنان همین طور باید بیاموزند که تواضع - و نه خود رایی و خودکامگی - به همان اندازه نشان دهنده اعتبار آحاد جامعه و رهبران آن است که مدارج علمی، موقعیت های اجتماعی و مسیولیت های شغلی آن ها. مهمتر این که آنان باید بیاموزند که ضمن مشارکت جو، مسئولیت پذیر و منصف بودن با هر وسیله ای به مبارزه با منابع هر گونه ظلم و ستم و فساد و ریا و غارت و استبداد به پا خیزند. یاد آوری می شود که ما باید این گونه به آموزش بپردازیم چرا که نمی خواهیم به آفرینش جوامع غیر متمدن و عصر حجری که مانع صلح و صفا و صمیمیت و بستر انواع پلیدی ها و پلشتی ها هستند ادامه دهیم. ما می خواهیم جوامع غیر متمدن امروز را به جوامعی متمدن و پویا تغییر دهیم و در شکل گیری صلح جهانی سهیم باشیم. روش تدریسی که اینجانب ارایه داده ام گامی است موٍثر در این راستا.... منابع را ببینید.

ختم کلام این که معلمان و اساتید در عصر و شرایط حاضر  باید از حالت بی رخوتی و پسیو بودن فعلی در آمده و نقش ایجنت های هوشمند را برای بیدار سازی، تغییر در نگاه و نگرش و باورها و رفتارها و حتی بی نظمی اجتماعی بر عهده بگیرند. ایفای چنین نقشی برای براندازی سر چشمه های تبعیض (آپارتاید)، بی عدالتی، ظلم،  ستم،  فساد، و غارت و ریا و استبداد در جوامع استثمار شده جهت ارتقا منزلت و کرامت و معیشت و آزادی مردمان لازم و ضروری می باشد. بنابراین اینجانب بر این باور هستم که "آموزش" در برهه کنونی باید باز تعریف شود: "آموزش و تدریس" چیزی بیشتر از "علم" می باشد. "آموزش" در شرایط کنونی یک "هنر" است که شامل یک پروسه پیچیده تعلیمی، تربیتی و اجتماعی "سیاسی" می باشد که می تواند به عنوان "قلب دموکراسی و تمدن" در نظر گرفته شود. این بدان معنا است که در طول پروسه تدریس، علاوه بر مهارت های علمی شهروندان، باید مهارت های اجتماعی و به ویژه آگاهی های سیاسی آنان را نیز ارتقا دهیم. و این نوع آموزش "تفکر آزادانه" در سطح بین المللی و عملکرد دیپلماتیک در سطح کلاس را می طلبد.  امید است با عمل کردن به پیشنهادات اینجانب شاهد تحقق وعده شایسته سالاری در تمام امور مدیریتی و آموزشی کشور (هر چند در دراز مدت) باشیم تا بدین سیاق جامعه ای - که ادعای اسلامی بودنش را داریم- موفق و شاد و مترقی و پویا داشته باشیم. تنها در این صورت است که می توانیم نگرش جوانان و آحاد ملت را به "اسلام راستین" که واقعا در کشور ما مظلوم واقع شده مثبت تر کنیم.

mhhosseini2020@gmail.com

منابع مرتبط
1.    http://www.beyondelt.blogfa.com دکتر سید محمد حسن حسینی (1394).

2.    دکتر سید محمد حسن حسینی (1394). "کالبد شکافی رژیم آموزشی ایران" و ورای آن"/      
Available at    http://www.farhangiannews.ir/view-21971.html
3.    دکتر سید محمد حسن حسینی (1394). “سیستم آموزشی ما به کجا می رود؟! "
Published at Nasle Sookhte Analytical News Agency. / پایگاه خبری تحلیلی نسل سوخته
http://www.naslsokhteh.ir/?p=4176#comment-188 Available at
Published at Iranian Teachers' Organization. /  پایگاه خبری تحلیلی سازمان معلمان ایران
http://smi-edu.com/index.php Available at
4.    دکتر سید محمد حسن حسینی (1394). "وظایف معلمان و اساتید در عصر و شرایط حاضر"
Published at Iranian Educators’ Analytical News Agency. / پایگاه خبری تحلیلی فرهنگیان ایران   
Available at  http://www.farhangiannews.ir/view-20441.html
5.    دکتر سید محمد حسن حسینی (1394). "روند تکاملی آموزش زبان و تاثیر تیوری آموزش سیاسی دکتر حسینی بر آن"
Available at http://www.farhangiannews.ir/view-25602.html
6.    سید علی اصغر حسینی (1394). اعتراض برای معیشت و یا اعتراض به اختلال در ساختار؟!
http://www.farhangiannews.ir/view-25991.html
معرفی کتاب دکتر حسینی:  http://smi-edu.com/index.php/%D8%AE%D8%A8%D8%B1/1195-beyond-the-present-methods-and-approaches-to-elt-education-the-cruc
========================