فرهنگیان نیوز - تدبیر https://telegram.me/edufarhangian:
صفحه جامعه: نرگس ملکزاده*- یکی از چالشهای پیشروی کشور در عصر حاضر مساله اشتغال جوانان است که به عنوان اصلیترین دغدغه هر دولتی میتوان از آن نام برد. جوانان، سرمایههای ارزشمند هر کشوری هستند که اگر این سرمایههای بالقوه سازماندهی مناسبی نشوند، این قدرت به جای استفاده بهینه در جهت عکس آن هرز میرود. مجامع بینالمللی برای آموزشهای فنی حرفهای و مهارتی جایگاه رفیعی در بحث کارآفرینی قائل هستند و این آموزشها را آموزشی فراراهبردی در راستای نیل جامعه به توسعه پایدار دانسته و دستاورد مهم آن را نیروی کار دانشمحور میدانند، در واقع کسانی که در آینده توان گرداندن چرخ اقتصاد و حتی ارتقای شاخصهای اقتصادی و بعضا فرهنگی و اجتماعی جامعه را داشته باشند. مروری بر الگوهای توسعه در جوامع پیشرفته به ویژه کشورهایی که در دهههای اخیر در این زمینه پیشرفت قابل توجهی داشتهاند، نشان میدهد که آموزشوپرورش سهم عمدهای در تولید دانش و پرورش خلاقیت کارآفرین دارد. سابقه ورود کارآفرینی در ایران به زمان تدوین برنامه پنج ساله سوم توسعه کشور بازمیگردد و در برنامه اخیر جهت توسعه کارآفرینی مسوولیتهایی به وزارتخانههای مرتبط واگذار شد. آن زمان آموزشوپرورش نیز بهعنوان رکن اساسی تربیت نیروی انسانی مبنای فعالیت خود را در این مقوله در سند تحول بنیادین طرحریزی کرد و یکی از مصداقهای اجرایی شدن این بند از سند تحول بنیادین را رشد و توسعه آموزشهای فنی و حرفهای و کاردانش بیان کرد. نقش آموزشوپرورش به عنوان پایهگذار توسعه هر کشور به همراه بقیه نهادهای رسمی آموزش در زمینه اشتغالزایی و کارآفرینی بسیار محوری و کلیدی است. آموزشوپرورش باید این قدرت را در نوجوانان ما ایجاد کند تا آنها بتوانند شرایط زندگی خویش را تغییر داده و نیازهای حداقلی معیشتی خود را مرتفع ساخته و در گام بعدی و تکاملیافتهتر گرایشات شغلی را در خود کشف و به پرورش آن در جهت ارتقای اقتصادی و توسعه نظاممند آن در جامعه بپردازند. جایگاه کارآفرینی و اشتغال در آموزشوپرورش بیشتر در هنرستانهای فنی و حرفهای و کاردانش است؛ آنجا که محتوای نظری دروس به همراه ابزارهای عملی و روش تدریس، هدفی جز بسترسازی برای اشتغال و آمادهسازی اولیه دانشآموزان به بازار کار را دنبال نمیکند. برونداد هنرستانهای فنی و حرفهای و کاردانش با تعریف عمومی کارآفرینی تفاوت فاحشی دارد. آنچه محصول تمامشده این بخش از آموزشوپرورش است، توانایی بهرهبرداری از فرصتها و ظرفیتها را نیاموخته و حتی در بحث تئوریک رشته خود نیز دانشی کسب نکرده تا بتواند آن را با آموختههای نیمهکاره عملی خود تلفیق کند. هنرجویان توانایی آن را ندارند که برای خود شغلی فراهم کنند و از سویی دیگر فرصت اشتغال و کسبوکار اولیه را نیز از دست دادهاند زیرا آنها در مدارس آموزش اثربخشی جهت کسب مهارتهای شغلی ندیده و اگر به عقبتر برگردیم، حتی نظام آموزشی ما نتوانسته تغییرات مطلوبی در نگرش و علائق انها درباره نوع اشتغال و ورودشان به بازار کار ایجاد کند. به تعبیری نظام آموزش در هنرستانها به کارکرد نهان و آشکار خود در زمینه کارآفرینی نپرداخته و نتوانسته نیروی انسانی مورد نیاز جامعه چه در بخش صنعت و چه در بخش خدمات و... را آماده حضور در میدان عملی کسبوکار کند. آنچه مانع رشد کارآفرینی در هنرستانهاست، علاوه بر بیانگیزگی هنرجویان، نبود هنرآموز با مهارتهای خاص در کنار نقض محتوایی دروسی و چالش همیشگی آموزشوپرورش یعنی نبود فضا و امکانات مناسب در دروس کارگاهی و آزمایشگاهی است. آموزشوپرورش باید در این زمینه نقشآفرین باشد و فرصت ظهور و بروز پتانسیلهای پنهان را فراهم سازد.
تجهیز هنرستانها، بازنگری برنامه درسی و حتی گنجاندن مهارتهای فنی و حرفهای در برنامه مدارس از پایههای ابتدایی تحصیلی میتواند این هدف را به شکل مطلوبی پیش ببرد. آموزشوپرورش باید با فرهنگسازی و حتی کیفیتبخشی به آموزشهای فنی و حرفهای، زمینههای افزایش ارتباط هنرجویان هنرستانی را با بازار کار فراهم سازد و با ایجاد تعاملی سازنده با وزارتخانه به تشویق صاحبان مشاغل جهت بهکارگیری نیروی انسانی خود از بین هنرجویان بعد از اتمام دورههای آموزش فنی و حرفهای اقدام کند. هنرستانها باید در ادامه فعالیتهای عمومی خود هنرجویان را با شیوههای جدید کسبوکار (خانگی و اینترنتی) آشنا کرده تا اگر مورد اول (بهکارگیری توسط صاحبان حرف) امکانپذیر نشد، بتوانند از این طریق به سودآوری اقتصادی برسند و وارد بازار کار شوند تا هدف هدایت دانشآموزان به هنرستانها تا حدودی تحقق یابد.
*آموزگار
|