جمعه، 7 اردیبهشت 1403 - 21:23   
  تازه ترین اخبار:  
- اندازه متن: + -  کد خبر: 31774صفحه نخست » اخبار آموزشی خارجیدوشنبه، 26 مهر 1395 - 09:36
کودک ژاپنی
  
فرهنگیان نیوز - تدبیر https://telegram.me/edufarhangian:


یک صبح یکشنبه آفتابی، نزدیک پارکی در مرکز توکیو، نزدیک به نیم ساعت است که رفتار کودکی، نظرم را به خود جلب کرده است و نمی توانم چشم از او بردارم. کودک، همراه با مادرش، در فاصله حدود 5 متری از من در مسیری که به پارکی منتهی می شود، آهسته آهسته راه می رود. به نظر 3 ساله می آید. چند متری می رود و بعد می ایستد. دو زانو می نشیند. گل های کناره پیاده رو را که روی دیواری روییده اند، با دستان کوچکش لمس می کند. گلبرگ ها و شاخه های آن ها را با دقت نگاه می کند. زیر و بالا و همه اطراف آن را بو می کشد، به دهانش می برد؛ مزه می کند. می خواهد برگ را حس کند و باز دو قدم دیگر...
این بار کاملا روی زمین، پهن شده است. به گلی دیگر رسیده. اکنون به من، نزدیک تر است. موجود جدیدی نظرش را جلب کرده است. می خواهد با دستش آن را بگیرد، اما نمی تواند. کفشدوزی است. پرواز می کند. کودک، چند متری به دنبالش می دود. حال، کفشدوز روی گل دیگری نزدیک او نشسته است. کودک به او نزدیک می شود و باز این کفشدوز است که با فرار، او را به دنبال خود می کشاند. مادرش آرام آرام در فاصله ای از وی، در حرکت است و چشم از او برنمی دارد. حضورش خاموش است و پر توجه. کودک اکنون از دنبال کردن کفشدوز، خسته شده است. به پلکان کوچکی می رسد. از آن بالا می رود. روی پله دوم، پایش می لغزد و به زمین می غلتد. دردش آمده است. با چهره درهم کشیده به سوی مادرش برمی گردد. مادر عملا صورت خود را برمی گرداند. گویی افتادن او را ندیده است. کودک نمی تواند درد را انتقال دهد. به تنهایی آن را تحمل می کند و باز یک سعی دیگر. از پله بالا می رود و بار دیگر همان ماجرا. و این بار نیز مادر را شاهد افتادن خود نمی بیند. ناخودآگاه برای کمک به او، نزدیک می شوم. مادر با اشاره دست مانع می شود. کودک بار سوم، تلاش خود را آغاز کرده است. بالاخره موفق می شود. اکنون از پله بالا رفته و پیروزمندانه روی آن نشسته است. به مادرش نگاه می کند. اکنون مادر است که به او لبخند می زند. کودک از این لبخند لذت می برد و شادی کنان دست ها را به هم می زند. به طرف من برمی گردد. برایش دستی تکان می دهم و به زبان خودشان، تلاش وی را تحسین می کنم. مادرش تشکر می کند. از او هم می خواهد که تشکر کند. کودک می خندد.
خودم را معرفی می کنم و می گویم که راجع به نظام تعلیم و تربیت و آموزش مدیریت در ژاپن، تحقیق می کنم و اجازه می گیرم که چند سوال را مطرح کنم.
به نظر می رسد که کودک تان شما را به پارک می برد!
( با لبخندی ) البته من امروز او را برای گردش به پارک می برم، اما وقت مال خودش است؛ هر طور که بخواهد آن را صرف خواهد کرد. هرچند من هم شتابی ندارم.
فکر نمی کنید بعضی تجربه ها برای او خطرساز باشد؟
باید تجربه کند، هم از نوع دردناکش و هم از نوع خوبش را. این ها هم تجربه است. به هر حال این خود اوست که انتخاب می کند.
به کوله کوچکی که پشت کودک بسته شده، اشاره می کنم. خیلی معمولی پاسخ می دهد: " وسایل خودش است ".
می خواهم که داخلش را نشان بدهد. اکنون کودک ایستاده و به من خیره شده است. مادر کوله را از پشت کودک خود باز می کند و بند آن را می کشد. داخل آن را نگاه می کنم. یک فلاسک کوچک، چند عدد پارچه و پوشک و تعدادی نان شیرینی بسته بندی شده. با تعجب می پرسم: با این جثه کوچک، چگونه باید این کوله را بکشد؟
با همان لحن معمولی می گوید: عادت کرده است. این بار روزانه اوست. من وسایل خودم را برداشته ام و او هم وسایل خودش را.
... و باز این کودک است و شروع یک تجربه جدید. این بار روی زمین دراز کشیده و ساقه گلی را از پایین تا بالا لمس می کند و بعد غلتی می زند و به ما نگاه می کند. مادر همچنان آرام او را می نگرد؛ نه شتابی و نه تذکری به خاطر خاکی شدن لباس هایش. به نظر می رسد که همه شرایط فراهم آمده است تا قدرت خلاقیت او پرورش یابد و اعتماد به نفس وی تقویت شود.

منبع: آموزش قلب ها و اندیشه ها ( تجارب آموزشی ژاپنی ها در مراکز پیش دبستانی و دبستانی )
مولف: دکتر کاترین لوئیس
ترجمه: حسین افشین منش، شیده ایلبگی طاهر
انتشارات: سازوکار
 

 

تعداد بازدید: 907 ، امتیاز کاربران: 0 (0 نفر) ،    
  

اضافه نمودن به: Share/Save/Bookmark

نظر شما:
نام:
پست الکترونیکی:
نظر
 
  کد امنیتی:
 
امتیاز شما به اين خبر:
   کد امنیتی:
 
 
 
 
© نسخه سوم فرهنگیان نیوز 1391
shoghlorg@gmail.com | info@farhangiannews.ir
پشتیبانی توسط: خبرافزار
Check  Out My Rank On PRTracking.com!
  خبر فوری: گزارش مراسم هفتمین بزرگداشت روز ملی منابع انسانی