فرهنگیان نیوز -تدبیر تلگرام 👈 https://telegram.me/edufarhangian: یادداشت ارسالی تحت عنوان هشدار بزرگ فرهنگی به قلم مجید خسرودوست رودسری کارشناس روان شناسی بالینی و مشاور مدارس متوسطه ی شهرستان رودسر
بسمه تعالی
هشدار بزرگ فرهنگی
تدوین و نگارش : مجید خسرودوست رودسری کارشناس روان شناسی بالینی و مشاور مدارس متوسطه ی شهرستان رودسر
دل به لرزه در می اید و مو بر اندام انسان سیخ می شود وقتی تصورش را میکنی بر سر اتنا دختر 7 ساله پارس آباد مغان چه امده است ؟ مات و و مبهوتم و به عنوان یک مشاور مدرسه چند روزی است حالم بد است . هر وقت یاد اوری این فاجعه دل مرا می لرزاند بی اختیار به یاد این شعر فریدون مشیری می افتم : در میان مردمی با این مصیبت ها صبور، صحبت از مرگ محبت، مرگ عشق ،گفت و گو از مرگ انسانیت است.
گاهی اوقات با خود فکر میکنم مسلما این اولین جنایت نیست و اخرین جنایت هم نخواهد بود . بسیاری از افراد در گذشته جنایاتی به مراتب فجیع تر انجام داده و مجازات شده اند . سنگین هم مجازات شده اند اما دوباره این زشتی کریه تکرار شده است . خوب فکر کنیم و منطقی به قضیه بنگریم و ببینم برای مهار اینگونه از شعله های اسیب چه باید بکنیم ؟
آتنا اصلانی دختر خردسال پارسآبادی ۲۳ روز پیش از پدر خود که مشغول کاسبی بود جدا شد و دیگر به خانه بازنگشت. جنازه او بعدا در یک بشکه آبیرنگ زیرخروارها خاک پیدا شد. قاتل انگیزه قتل را تنها ربودن طلاهای همراه آتنا عنوان کرد. اتفاقی که برای آتنا اصلانی در پارس آباد رخ داد اولین و آخرین قتل نخواهد بود.سال ۹۵ نیز در خیرآباد ورامین دخترک ششسالهٔ افغانتبار ورامینی از سوی پسر ۱۷ ساله همسایه ربوده و به قتل رسید و پیکرش با اسید سوزانده شد. آیا باید منتظر بود که بار دیگر زنگ قتل و تجاوز برای کدام کودک بیگناه به صدا درخواهد آمد؟
آتنا اصلانی قربانی هفت ساله دردی هزار ساله است.شاید اگر فراخوانی از مادران امروز و خواهران فردا نهاده شود در مییابیم که فراوانی این درد بی اندازه زیاد است صدای غیرت و تعصب چند روز شنیده می شود آسیب درمان نشده این مرز و بوم نهان. دلم درد گرفته دیگر خسته شدم چون نمی دانم کدامین کار ثمربخش و مفید است فقط از ناچاری دندان می سایم و قلم می زنم .
هنوز از ماجرای ستایش و امثال ستایش ها زمان زیادی نگذشته که اتنا نیز مورد تعدی قرار میگیرد. مجرمی که در گذشته این تجربه را داشته و خود چراغ خطر را به صدا در اورده است اما نگاه سیستمی همه ی ما را دچار غفلت نموده و قاتل را در این چرخه ی معیوب یک قدم به جلو انداخته است . اگر به این مسایل توجه میشد این دخترک معصوم قربانی نمی شد و جامعه را به شوک نمی برد.
موضوعی که باید در این مجال مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد علل و عوامل خشونت در اسماعیل به عنوان قاتل اتنا و نیز بررسی چگونگی آموزش فرزندان در خصوص برقراری ارتباط با جامعه و اطرافیان است . مرور این حادثه ی تلخ و امثال این حوادث که در گذشته نیز شاهد آنها بوده ایم نشان از حلقه ی مفقوده ی عدم آسیب شناسی روانی این حوادث توسط متخصصین ذیربط ، و متاسفانه غفلت مسئولان را در پی دارد
تحقیقات نشان دادهاست که از هر 1000 مجرم ، تنها ژن یک نفر از آنها با مردم عادی متفاوت است، همچنین در رابطه با هوش اشاره شدهاست که بهره هوشی بالا یا پایین میتواند در صورت قرارگیری دربستر نامساعد تنش و بحرانهای پیاپی ، آسیبزا باشد
از طرف دیگر در این ماجرای تلخ، مسئله غفلتی را که والدین آتنا یا بهخاطر خوشخیالی یا دلمشغولیهای زندگی داشتهاند نباید فراموش کرد. صرف اینکه یک فرد اجازه میدهد از فضای محل کارش استفاده شود یا همسایه شماست، نمیشود آن را دال بر شناخت کامل والدین از نیت آنها دانست. بههرحال همه اینها با هم جمع شده و یک ماجرای تلخ را رقم زده است». وی افزود:«البته بسیاری از فعالان اجتماعی کودکان در روزهای گذشته بیش از هر چیزی به آموزش بها میدهند که میتواند نقش مهمی را در ماجراهای اینچنینی بازی کند. در این اتفاق دو طرف نقش مهمی را بازی میکنند؛ یکی قربانی و دیگری فرد متجاوز. هرکدامشان در جای خودشان هم باید دیده شوند. یک قربانی کوچک اگر اطلاعات کافی از نحوه حراست از خود و دفاع از بدن خود داشته باشد، ممکن است بتواند جلو این پیشرویها را تا حدودی بگیرد و از طرف دیگر متجاوز میتواند دچار بیماری روانی باشد و با خشونت عمل کرده باشد و در چنین شرایطی باز توجه خانواده آتنا به فرزندشان و تنهانگذاشتن او از اصول مهم برای جلوگیری از این اتفاق بود.
مهدی محسنیان راد؛ استاد ارتباطات با تأکید بر اینکه علت عدم پوشش گسترده خبر دزدیده شدن و آزار و اذیت جنسی کودکان توسط رسانهها خودسانسوری است، بیان میکند: ما برای ریشهیابی مسأله باید به سراغ علت موضوع برویم نه معلول. علت عدم پوشش این اخبار هم به موضوع ساختارهای کشور مربوط میشود، چراکه آنها سیاستهای رسانهها را تعریف میکنند. علی اکبر قاضی زاده، پژوهشگر حوزه رسانه و ارتباطات نیز در پاسخ به این سؤال که چرا رسانههای ملی مانند رسانههای غربی در زمان دزدیده شدن یک کودک عمل نمیکنند، میگوید: برای این کار در کشور سازمانهای اجتماعی باید قدرت کافی داشته باشند تا رسانههای ملی هم بتوانند مانند کشورهای سوئد، فرانسه و نروژ عمل کنند. او بیان میکند: البته برای تغییر عملکرد رسانهها باید بسیاری از مسائل در جامعه دچار تغییر و تحول شوند. غربیها طی سالهای طولانی یاد گرفتهاند که چطور با هم هماهنگ و هم رنگ باشند اما ما هنوز در خصوص این موضوع دچار ضعف هستیم. قاضیزاده میگوید: مسأله هم رنگی و هماهنگی اعضای جامعه با هم وجود دارد ولی اغلب به صورت موج ظاهر میشود و بعد رها میشود. این پژوهشگر رسانه، بیان میکند: علت اینکه نمیتوان چنین مسائلی را در رسانهها منعکس کرد مربوط به عقاید جامعه است نه سیاستهای حاکم در رسانه ها. ما در جامعه عقاید خاصی داریم و به خاطر همین مجبور میشویم این حوادث را به خاطر آبروی خانواده پنهان کنیم. فیروز گوران - روزنامه نگار پیشکسوت - هم با تأکید بر اینکه عملکرد رسانهها در مورد حوادثی مانند کشته شدن آتنا حرفهای و صحیح نیست، میگوید: اینکه اتفاقاتی مانند خفاش شب یا آتنا برای جذب مخاطب تیتر اصلی یک رسانه میشود صحیح نیست و چیزی جز پیامد منفی به همراه ندارد
• متاسفانه جای آموزشهای صحیح جنسی، آموزش مهارتهای زندگی، آموزش مهارت نه گفتن، آموزش حفاظت از خود و آموزشهای مربوط به هویتیابی صحیح در مدارس ما خالی است، هرچند میزان این آموزشها نسبت به گذشته افزایش یافتهاست اما به نظر میرسد جامعه به ایجاد واحدهای درسی بیشتر و رسمیتر نیاز مبرم دارد.
• وقتی در جامعه قتل رخ میدهد نه میتوان قاتل را بهتنهایی بررسی کرد و نه میتوان جامعه را بهتنهایی مقصر دانست. قتل نه نشانهی اثر اینترنت و ماهواره و تلگرام است و نه میتوان گفت که اینها هیچ اثری ندارند. نه میتوان گفت که چنین قتلهایی صرفا بخاطر وچود محدودیتهای سفت و سخت روابط پسر و دختر در جامعه است و نه میتوان گفت که این موضوع بیتاثیر است. اما آنچه که در پروسهی قاتل شدن یک فرد قابل توجه است این است که قاتل فردی بهشدت آسیب دیده است که در گذشتهاش یاد گرفته سناریوی زندگیاش را اینگونه بنویسد.
• این پرسش یکی از سوالات مهمی بوده که در طول سالیان روانشناسان به آن پرداختهاند و تحقیقات زیادی در اینباره انجام دادهاند. جیمز گاربارینو یکی از روانشناسانی است که بیشتر عمر کاریاش را صرف مطالعه قاتلین کرده و با بیتشر قاتلهای معروف و خطرناک گفتگو کرده. همچنین کتی چارلز یکی دیگر از روانشناسانی است که صدها کیس جنایی و انگیزههای قتل را بررسی کرده. یافتههای این دو محقق نشان میدهد که قاتلها مثل همهی آدمهای دیگر رفتارهای معمولی دارند اما آنچه که باعث قتل میشود پیامهای اشتباهی است که آنها از گذشته دریافت کردهاند و روش ارضای احساسی نادرستی است که ناشی از رخدادهای گذشتهشان است.
• کاملا اشتباه است. افرادی که مرتکب قتل میشوند معمولا احساس عدم امنیت و ترس زیادی دارند. آنها بخاطر آسیبهای گذشته معمولا در موقعیتهایی دچار بازنوازی احساسهای اگر دقیقتر به این موضوع بخواهیم نگاه کنیم، عوامل زیر میتواند هر فرد را دچار آسیب روانی جدی کند که باعث شود در آینده فرد مرتکب قتل شود. طبیعتا آسیب روانی فرد را قاتل نمیکند اما قاتلها دچار آسیب روانی شدید هستند.
• خشم در خانواده: مورد خشونت قرار گرفتن در خانواده یک آسیب روانی جدی است. کودکانی هستند که مورد آزار بدنی یا کلامی شدید قرار میگیرند که باعث نهادینه شدن خشم در آنها میشود.
• طرد شدن: مورد حمایت قرار نگرفتن و طرد شدن از سمت کسانی که وظیفهی حمایت و توجه به کودک را دارند آسیبهای روانی جدی خواهد داشت و باعث شکلگیری ترس و نفرت میشود.
• پیامهای اشتباه: ممکن است فرد در کودکی برای انجام رفتارهایی پیام اشتباه گرفته باشد. مثلا بچهای که برای هر اشتباهش تنبیه میشود و به او گفته میشود که چون به آیندهی او علاقه دارند تنبیهاش میکنند. این باعث شکلگیری یک پیام اشتباه میشود که پس هرکسی را که دوست داری باید تنبیه کنی.
• شاید فکر کنید که قاتلها افرادی کاملا بیاحساس هستند و در زمان ارتکاب به قتل دچار هیچ تزلزل احساسی نمیشوند. شاید فکر کنید که قاتلها آدمهای نترسی هستند. این دو باور گذشتهشان میشوند.
• هر چند در سالهای اخیر توجه آموزش و پرورش به آسیب های اجتماعی و لزوم پیشگیری از آن و برگزاری کارگاههای قبل از ازدواج برنامه های خوبی بوده اما کافی و وافی نیست . کاش وزارت محترم آموزش و پرورش به عنوان بزرگترین متولی پیشگیری از اسیبهای اجتماعی ضمن بروز کردن مشاوران مدارس ، مشاوران باسابقه و توانمند را به جای محدود کردن در مدارس متوسطه ی اول و درگیر کردن برنامه ی هدایت تحصیلی هم در مدارس متوسطه ی اول و هم مدارس متوسطه ی دوم درگیر پیشگیری از اسیبهای اجتماعی می کرد تامشاوران کم سابقه نیز در کنار این بزرگواران تبدیل به بازوهای اینده اموزش و پرورش شوند.
• بی شک و بدون کوچکترین تردید برای ریشه کن کردن این آسیبها در جامعه به جهت آثار مخربی که بر سلامت اجتماع دارند، اولویت بر پیشگیری و آموزش است.
دانایی لازم است دلی دلسوز نایاب است و در پس کوچه های شب تیره انسانم آرزوست.
منابع :
http://iranintl.com
http://watan.ir
http://www.iran-newspaper.com
http://thecoach.ir/psychology-or-murder
http://persiane.ir/Athena-
نوشتههای امیر مهرانی درباره تحول فردی و سازمانی مبتنی بر روانشناسی مثبتنگر
پایگاه اینترنتی ارس رسا – صادق فرهمند امین
|