فرهنگیان نیوز -تدبیر تلگرام 👈 https://telegram.me/edufarhangian: کنکور و خانههایی که ما را سیاه میکنند
کیمیا عراقی
http://uupload.ir/files/yl07_img_20170815_013626.jpg
کنکور واژهای ترسناک برای اغلب جوانهای ایرانی است. در صورتی که این واژه برای جوانهای کشورهای دیگر، واژهای غریب به حساب میآید. یک سال فشرده درسخواندن، یک سال تحت فشار روحی و بیخوابیبودن، 9 ماه سرزنش اطرافیان و... که در آخر خودتان هم نتوانید حدس بزنید قرار است به چه نتیجهای برسید.؟ چه سودی برای بالابردن و رشد کشورتان ایفا کردهاید؟ نوجوان در بحرانیترین دوران زندگیاش یک سال سختی میکشد، دست آخر سر چند اشتباه و فشار استرس، رشته و دانشگاهی را که میخواهد قبول نمیشود. به امید انتخاب رشته هر دانشگاه و شهری میماند که بیعلاقه و بیهدف مدرکی بگیرد. از طرف دیگر افرادی هم هستند که بدون زحمت کنکور با پرداخت مبلغی وارد دانشگاه آزاد میشوند که آنان هم سرشان بیکلاه نماند و مدرک دانشگاهی داشته باشند. اگر هم از آنها بپرسید: «چرا دانشگاه میروید؟» میگویند: «مدرک نگیرم چه کار کنم؟» در واقع هدف اصلی، گرفتن مدرک شده و پس از گرفتن مدرک مهم نیست چه اتفاقی در بازار بیرحم کار برایمان میافتد. چرا کسی که دوازده سال زحمت کشیده، به مدرسه رفته، برای کنکور درس خوانده و خانوادهاش برای او هزینه کردهاند، باید سرنوشتش بسته به چهار ساعت کنکور باشد؟ نمیداند با سیاهکردن هر خانه پاسخنامه سرنوشت خودش را سیاه کرده یا دارد به هدفش نزدیک میشود؟ و در واقع سرنوشت هر یک از جوانان کنکوری سرنوشت چرخ اقتصادی مملکت حساب میشود. اگر جوان در لحظات کنکور دچار استرس یا بیماری جسمی شده باشد، تکلیف زحماتش چیست؟ باید دوباره کنکور بدهد یا به هر دانشگاهی که زورش رسید، وارد شود؟ درسهایی را که در یک سال کنکور میخوانیم چه مقدار در زندگی پس از کنکور در دانشگاه و بازار کار به کارمان میآید؟ تعداد درسهای زیاد و بیربط به یکدیگر، کتابهای کمکدرسی مختلف که بازارشان داغ شده و ناشران که تا میتوانند تست ارائه میکنند و جیبشان پرتر میشود. بازار داغ معلمان خصوصی در خانه و قیمتهای نجومی برای هر یک ساعت تدریس و رقابت عجیب بین آموزشگاهها و مدارس غیرانتفاعی که هرکدام مبلغ بیشتری را بگیرند و ساعت بیشتری بچهها را در کلاس درس نگه دارند، امتیاز بالاتری نسبت به دیگر اماکن آموزشی دارند. در بیشتر دانشگاهها ویژگیای بین دانشجویان مسری شده است؛ آن هم بیانگیزگی نرفتن به کلاسها و کشیدن سیگار پشت در دانشگاه است. شاید دانشجو تنبل شده یا شاید انگیزهاش را از دست داده وقتی میبیند یک جوان دیگر با مدرک فوقلیسانس هنوز دست در جیب پدر دارد. کاری متناسب با رشته و مدرک تحصیلیاش پیدا نمیکند. خوشبینانهترین حالت پس از فارغالتحصیلی، داشتن دوست و همسایهای است که دست فارغالتحصیل را بگیرد و او را وارد بازار کار کند. کنکور از سال ۱۳۴۸ امتحانش را در کشور ما پس داده است. کاش نمایندگان مردم قاطعانه در سال ۱۳۹۸ طبق وعدهای که دادهاند، کنکور را حذف کنند و برنامههایی بهروزتر و بهتر برای اقتصاد و آموزش و پرورش در نظر بگیرند.
|