فرهنگیان نیوز -تدبیر تلگرام 👈 https://telegram.me/edufarhangian: سخن همکار : اثر بخشی درس تفکر و سبک زندگی بر انسجام روحی و روانی و مهارتهای زندگی دانش آموزان تدوین و نگارش : مجید خسرودوست رودسری
بسمه تعالی
اثر بخشی درس تفکر و سبک زندگی بر انسجام روحی و روانی و مهارتهای زندگی دانش آموزان
به قلم : مجید خسرودوست رودسری مشاور مدارس متوسطه ی شهرستان رودسر
کتب درسی نظام آموزشی، باید بازتابی از نظام اجتماعی کشور باشد که انعکاسش، در زندگی فردی و اجتماعی دانش آموزانمان نمایان می شود. دانش آموزان، یک چهارم ساعات روزانه خود را در مدرسه می گذرانند و این زمان، می تواند زمان مناسبی برای آموزش مهارت های زندگی در کنار اهداف مشخص شده آموزش و پرورش برای آن ها باشد
درعصری زندگی میکنیم که فناوری با سرعتی بسیار زیاد در حال رشد است و همه گروه ها با آن همراه میشوند تا از قافله عقب نمانند.
کودکان و نوجوانانی که در گذشته در محیط سنتی زندگی و رشد میکردند بهطور طبیعی و در جریان زندگی سنتی، آموزشهای لازم را برای آینده و ورود به عرصههای اجتماعی در محیط خانه و اجتماع فرامیگرفتند؛ اما امروزه بهواسطه پیشرفت فناوری و تغییر سبک زندگی به نظر میرسد آموزش این مهارتها به فرزندان در جامعه باوجود پیچیدهتر شدن زندگی ماشینی کمرنگتر شده است.
. ما در سیکل معیوبی گرفتار شدهایم که به بحث کنکور و دانشگاه خوب و رشتۀ دانشگاهی خوب منتهی میشود و حتی اولین سالهای تحصیل در مدارس ابتدایی را هم تحت تأثیر قرار داده است؛ در حالی که انتظار این است که مدرسه، دانش اموز را برای زندگی در جامعۀ انسانی تربیت کند، به او یاد دهد که در موقعیتهای مختلف، مسائل را تحلیل کند و بهترین تصمیم ممکن را بگیرد، خلّاق باشد و بتواند انتقادی بیندیشد، با آداب و رسوم و فرهنگ خود آشنا و به آن ملتزم باشد، و در یک کلام خوب بیندیشد. ولی در مدارس چنین مهارتهایی آموزش داده نمیشود. همچنین کمکم والدین متوجه میشوند که نمرههای بالا و حتی مدرکهای تحصیلی متفاوت و عالی نمیتواند ضامن آیندۀ فرزندشان باشد مگر آنکه فرزندشان واقعاً مهارتی داشته باشد و از عهدۀ کاری برآید، به قول معروف «هنری داشته باشد». امروزه آیندۀ بهتری در انتظار آرایشگر، نجار و مکانیکِ خودرو ماهر است تا لیسانس و فوق لیسانسی که کاری «بلد» نیست. به علاوه، والدین فهمیدهاند در عصر حاضر که آن را عصر «انفجار اطلاعات» نامیدهاند، اگر کودکشان دارای تواناییهایی نشود که بتواند حجم عظیم دادههایی که از سوی منابع مختلف اعم از کتابها، رسانهها، اینترنت و... بر سر او آوار میشود، تحلیل کند و سره را از ناسره بازشناسد و ذهن خود را هرس کند، زیر این آوار اطلاعات خفه خواهد شد. ۱ والدین باهوش این مسائل را درک کردهاند و اولیاء و مسؤولین آموزش و پرورش نیز با تأخیر تلاش کردهاند که برای رفع آنها چارهاندیشی کنند.
از آنجاکه کودکان و نوجوانان بخش زیادی از وقت خود را در مدارس سپری میکنند، آموزش و پرورش موظف به ارائه آموزش مهارتهای زندگی به دانش آموزان است تا در کنار کسب دانش، موضوع پرورش صحیح آنان نیز جدی گرفته شود تا بتوانند مهارتهایی متناسب با زندگی در جامعه امروز و پاسخ به نیازهای خود را کسب کنند.
آموزش مهارت های زندگی در سال ۱۹۷۹ میلادی با اقدامات «دکتر گیلبرت بوتوین» آغازشد. وی مجموعهای از آموزش مهارتهای زندگی برای دانش آموزان کلاسهای هفتم تا نهم دبیرستان را تدوین کرد که با استقبال فراوان متخصصان بهداشت روان مواجه شد. این برنامه آموزشی به نوجوانان یاد میداد که چگونه با استفاده از مهارتها و رفتارهای جرأت مندانه و نیز تصمیم گیری ها و تفکر نقادانه، در مقابل وسوسه یا پیشنهاد سوءمصرف مواد از سوی همسالان خود، مقاومت کنند. هدف دکتر بوتوین طراحی برنامه واحد پیشگیریهای اولیه بود و مطالعات بعدی نشان داد که آموزش مهارتهای زندگی فقط در صورتی به نتایج مورد نظر ختم میشود که همه مهارتها به فرد آموخته شود. پژوهش های انجام شده نشان داد که برنامه یاد شده در پیشگیری های اولیه از مصرف چندین نوع مواد مخدر و سیگار موفق بوده است. به دنبال این اقدام مقدماتی، از سال ۱۹۹۳ میلادی به بعد سازمان جهانی بهداشت با هماهنگی یونیسف، برنامه آموزش مهارتهای زندگی را به عنوان یک طرح جامع پیشگیری اولیه برای ارتقاء سطح بهداشت روانی کودکان و نوجوانان معرفی کرد. درس تفکر و سبک زندگی یکی از کتابهایی است که علی رغم برخی مطالب خوب جای موضوعاتی در خصوص آداب زندگی ، فرهنگ مهربانی و گذشت ، وفای به عهد ، تهمت ، غیبت ، حسادت ، صبوری و مدارا و حتی چگونگی برخورد با دیگران و فرهنگ بخشش خالی است و در این راه باید صادقانه اعتراف کنم ما هم به عنوان مشاور مدرسه در این راه یا کم کاری کرده ایم یا در درمان این درد انگونه که شایسته و بایسته است اقدام نکرده ایم.
دانش آموزان در مدرسه خیلی چیزها یاد می گیرند از تانژانت و سلسله جبال البرز تا باکتری ها و ثلاثی مزید این آموزش تنها یک روی سکه است. روی دیگر سکه آموزش مهارتهایی است که به دانش آموزانمان نیاموخته ایم. به آنان یاد نداده ایم چگونه مواظب ظرفیتهای عاطفی اشان باشند تا فریب نخورند .به انان نیاموخته ایم مکانیزم خشم چیست و چگونه باید خشم خود را کنترل کنند.؟ وزیر محترم آموزش و پرورش در پی سانحه غمبار تصادف دانش اموزان به درستی به این نکته اشاره کرد : به فرزندان خود یاد ندادهایم چگونه خود را در برابر خطر محافظت کنند. در همین حادثه داراب، دختران اگر کمربند ایمنی بسته بودند اتفاقی در این ابعاد نمیافتاد، زیرا اتوبوس فقط واژگون شده بود. تقصیر آموزش و پرورش است، ما ریاضی و فیزیک را خوب یاد دادهایم اما محافظت و ایمنی را به آنها نیاموختهایم.
عدم آموزش مهارتهای درست در مدارس به دانش اموزان باعث شدهمه چیز بدتر شود . تصادفات رانندگیمان بیشتر شد، ضایعات نانمان بیشتر شد، آلودگی هوایمان بیشتر شد، شکاف طبقاتیمان بیشتر شد، پروندههای دادگستریمان بیشتر شد، تعداد زندانیانمان بیشتر شد و مهاجرت نخبگانمان بیشتر شد. پس دیگر دست از درس دادن بردارید. آموزش ساده است ما دیگر به دانشمند نیازی نداریم ما اکنون دچار کمبود مفرط دانش آموزان توانمند هستیم
اما مهارت های زندگی که یاد نمی گیریم ، تا آخرین لحظه عمر ،نیاز ضروری مان هستند. مانند نحوه کنترل خشم، مهارت نه گفتن، چگونگی مذاکره، مدیریت زندگی، تعامل با گروه دوستان و خانواده، رفتار با همسر، درست غذا خوردن، مراقبت از سلامتی و صدها عنوان دیگر.
این است که می بینیم دانش آموزان و دانشجویان ما در المپیادهای جهانی همواره خوش می درخشند اما وقتی وارد زندگی می شوند، لنگ می زنند و حتی در عادی ترین رفتارهای روزمره ، می مانند که چه باید بکنند.
دانش آموزان تربیت یافته در چنین نهادی نه تنها حامل ارزش ها و ایستارهای مدرن، انتقادی، و رهایی بخش نیستند بلکه حتی ارزش های مثبت موجود در بطن سنت ها و فرهنگ جامعه ایران مانند احترام، راستگویی، اعتماد، رعایت حق تقدم، مراقبت از دیگری و سایر اشکال سرمایه اجتماعی را نیز نمی آموزند.
بالاخره آموزش و پرورش بر کاستیها و از جمله حافظهمحور بود ن خود واقفگشته و تلاش دارد تا به سوی آموزش تفکرمحور گام بردارد، اتفاق مبارکی است. البته حرکت به سوی تفکرمحوری در درس تفکر و سبک زندگی اقدام مثبتی است که اموزش و پرورش برداشته است
مهارتهای تفکر باید در یک حلقه کندوکاو و با تسهیلگری که خود مسلط به این مهارتها است، تمرین شود. کلاسهای درس به دانش آموزان یاد بدهیم که آنها هم حق دارند اشتباه کنند و به کمک دیگران راههای حل اشتباهات خود را پیدا کنند.
متاسفانه مدیران مدارس بر این باور هستند که تنها کار مشاوران مدارس برنامهریزی درسی دانشآموزان است و این گفتمان نادرست ایجاد شده تا حدی شکل گرفته که خود افراد نیز بر این باور هستند اما برنامهریزی درسی، تنها یکی از محورها و مولفههای مشاوره تحصیلی است و خود مشاوره تحصیلی یکی از محورهای مشاوره مدرسه است.
این دید که مشاوران مدارس بایستی در اتاقهای خود بنشینند تا دانشآموزان به آنها مراجعه کنند، نگاهی کاهنده به تخصص مشاور مدرسه و ظلمی مسلم به دانشآموزان و نوجوانان است.
یکی از ملزومات مشاور مدرسه از دید حرفهای شناخت مخاطب است، یک مشاور موظف است ویژگیهای رشد شناختی، هیجانی، عاطفی، اجتماعی و مذهبی را بشناسد و این موضوعات را جدی بگیرد.
هرگز باور ما این نیست که مشاور در مدرسه منجی بشریت شود و مردم را نجات دهد! بلکه مهم وجود منش حرفهای مشاور است و بایستی در مسیر این کار قرار بگیریم و نسبت به تعهدات حرفهای خود متعهد باشیم و این باور نادرست را که تمام کار یک مشاور مدرسه، انجام برنامهریزی درسی است، فراموش کنیم
دانش آموزان امروز ما ، باید که این روزها را اندوخته ی موفقیت و پیروزی آینده ی خود سازند ، پس شایسته است که آموزگاران در این روزهای پرالتهاب و لبریز احساس ، از مسئولیت ملی خود غافل نشوند و احساس و شور ملی را در این چند روز محصور نسازند و از فرصت شورملی ، پلی به مدیریت علمی و قانون گرایی و عقلانیت بزنند تا این وجدان های بیدار شده با فروکش کردن احساسات زودگذر به خواب غفلت و نسیان نرود .
برخی از والدین در کارهای مدرسه دخالت می کنند، عده ای از اولیا صاحب قدرت و زورند و هر وقت که به مدرسه می آیند برای نحوۀ تدریس معلم با خود شیوه های جدیدی را در زمینۀ آموزش و تدریس ابلاغ می کنند !
عده ای دیگر صاحب ثروت و زرند و در مدرسه ای که برای تأمین سرانۀ خود چشم به جیب آنها دوخته است، صاحب نفوذند و باید برنامه های مدرسه مطابق مراد دل آنها بچرخد، پولی که صاحبان زور و زر معلمان را تبدیل به عروسک های خیمه شب بازی کرده اند و این معلمان نمی دانند به کدام ساز اولیا برقصند به طوری که خود نیز بخشی از این چرخۀ معیوب شده اند.
فرزندان چنین خانواده ها نیز پر توقع و ایراد گیرند و کافی است دست از پا خطا کنی تا فردا سیل اعتراض اولیا بنیاد شغلی ات را ویران کند، معلمان چنین مدارسی هم باید بازار گرمی بلد باشند و هم مواظب باشند کاری نکنند که چنین دانش آموزانی از آنها دلگیر گردند و خلاصه باید همه فن حریف باشند
کم نیستند والدین نامهربانی که هر روز با الفاظ نامناسب دق سری شان را سر معلمان و مشاوران مدارس خالی می کنند. و تن و جان آنها را می لرزانند
د. چه خوب بود به جای خشونت، بیشتر آیین مهرورزی، اخلاق و نوع دوستی را به فرزندانمان می آموختیم.
در مدرسه بیش از هر چیز نیاز داریم به فکر کردن و فهمیدن به عنوان زیربناییترین مهارت زندگی. یاریمان کن یاد بگیریم که نمیشود فکر نکرد و دانایی بدست نیاورد. ما نیاز داریم چگونه با هم زیستن و به تکامل رسیدن را فرا گیریم.
ما نیاز داریم علاوه بر کسب دانش، مهارتهای مورد نیاز زندگی خدا محور که مایه حفظ عزت مان است را یاد بگیریم.
باور کنید اگر بچههای ما ندانند که فلان سلسله پادشاهی کی آمد و کی رفت، و ندانند که حاصل ضرب ۱۱۴ در ۱۱۴ چه می شود، هیچ چیزی از خلقت کم نمیشود؛ اما اگر آنها زندگی کردن را و عشق ورزیدن را و عزت نفس را و تاب آوری را تمرین نکنند، زندگی شان خالیِ خالی خواهد بود و بعد برای پر کردن جای این خالیها، خیلی به خودشان و دیگران و طبیعت خسارت خواهند زد.اکنون که شما و ما و فرزندان ما همگی اسیر یک نظام آموزشی فرسوده هستیم، دستکم هوای هم را داشته باشیم، نداشتهها و تنگناها و غمها و عقدههای خود را به کلاسها نبریم. ترا به خدا در کلاسهایتان خدایی کنید نه ناخدایی. شاید خدا به شما و ما رحم کند و از این زندان خودساخته رهایمان سازد. فالله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین
منابع:
1- پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران
زمان انتشار : 10 خرداد 95
1647
2- فردا اول خلقت است نوشته محسن رنانی
3- یوسف حبیبی، کارگردان و فیلمساز » و نقدی بر کتاب تفکر و سبک زندگی نوشته روح الله کریمی
4- http://www.irna.ir/fa/News/82093789
5- http://www.ettelaathekmatvamarefat.com
6- http://www.farsnews.com
7- http://www.bartarinha.ir
8- http://www.jamaran.ir
9- http://old.alef.ir
10- http://sedayemoallem.ir؟
11- https://www.tasnimnews.
12- http://www.asriran.com
|