RSS   |  نسخه موبایل   |  نسخه تلکس   |  پیوندها   |  جستجو پیشرفته   |  تماس با ما  
جمعه، 10 فروردین 1403 - 05:07   
  تازه ترین اخبار:  
- اندازه متن: + -  کد خبر: 31535صفحه نخست » اخبار علمی ، فرهنگییکشنبه، 4 مهر 1395 - 13:32
دانش آموزان مدرسه مهران
  
فرهنگیان نیوز - تدبیر https://telegram.me/edufarhangian:


دانش آموزان مدرسه مهران
هر کارخانه ای با هدفی مشخص به وجود می آید و برنامه ریزی خاصی دارد. مواد اولیه، چگونگی تولید و مصرف آن نیز از پیش تعیین می شود. اما مقدم بر پیدایش کارخانه، باید انسان اندیشمندی پیدا شود تا به فکر ایجاد کارخانه بیفتد و برای گردش آن، برنامه ریزی کند. این نیروی خلاقه، یعنی اندیشه ی انسانی، حاصل وجود یک ماشین خاص یا فرد خاصی نیست، بلکه حاصل مجموعه ی پیچیده ای از عوامل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است که مسئولیت مستقیم تولید آن را دستگاه آموزش و پرورش به عهده دارد. اگر جامعه را به کارخانه ای تشبیه کنیم، مواد اولیه ی این کارخانه همانا کودکان جامعه اند که باید با کاری که روی آن ها انجام می گیرد، ساخته و پرداخته شوند. هنگامی که این کودکان پا به مدرسه می گذارند، پیشاپیش از تربیتی خاص یعنی شیوه ی تربیتی خانواده ی خود، برخوردار شده و با آن خو گرفته اند. آنان در مدرسه نیز با معلم که خود انسانی است متاثر از محیط و فرهنگ خاص خود، رو به رو می شوند. هماهنگ کردن روش تربیتی خانواده ی طفل با معلم و جامعه ی بزرگ پیرامونش، کاری بسیار سنگین و اساسی است که مدرسه مسئول آن است.
با توجه به این نکته ی ظریف، ما بر آن شدیم ضمن کاهش تضادها در حد امکان، در کنار برنامه ی رسمی آموزش و پرورش، برنامه های جنبی هدایت شده ای جهت افزایش رشد فکری کودکان تنظیم کنیم، و از آن جا که در حدود نه ماه از سال را مستقیما، و مدتی از ایام تعطیل نوروزی و تابستانی را به صورت غیرمستقیم با دانش آموزان سروکار داشتیم، امیدوار بودیم به یاری خانواده های آنان بتوانیم در این راه گام های موثری برداریم.
خط مشی کلی برنامه های جنبی ما متکی بود بر تلاش هرچه بیشتر دانش آموزان در مدرسه و خانه، ترغیب آنان به فعالیت های جمعی، واداشتن آنان به دیدن و شنیدن آثار هنری، شرکت در کارهای عمومی مدرسه و نظایر آن. در این راه، از سویی دانش آموزان را به انجام فعالیت های گوناگون ترغیب می کردیم و از سوی دیگر، از اولیا می خواستیم ما را یاری دهند، و اولیا نیز در حد قابل توجه، به تقاضای ما و فرزندان شان پاسخ مثبت می دادند.
نخستین گام ما در این مسیر، تکیه بر کار بود. ما ارزش و نقش کار را به دانش آموزان یادآور می شدیم، و نظر آنان را به برنامه ریزی برای انواع کارهای سازنده، سرگرم کننده و لذت بخش معطوف می داشتیم. به آنان خاطرنشان می کردیم برنامه ریزی فقط مختص جاهایی مانند مدرسه، کارخانه و اداره نیست، بلکه هر فردی باید برای زندگی خود برنامه ریزی کند، خواه این برنامه ریزی برای مسائل خصوصی و شخصی باشد، خواه برای زندگی اجتماعی.
سعی ما بر این بود با تذکر مداوم و نشان دادن نمونه هایی از زندگی و کار افراد گوناگون، در دانش آموزان عادت به کار را ایجاد و تقویت کنیم. با توجه به قدرت و ظرفیت دانش آموزان، یکی دو ساعت از وقت آزاد آن ها را در شبانه روز برای انجام تکالیف مدرسه می گرفتیم. این تکالیف بر پایه ی یادآوری درس های روزانه، پرورش تفکر و ایجاد علاقه به کشف مسائل تازه استوار بود.
انجام کارهای غیر درسی نیز از جمله سفارشهای دائمی ما به بچه ها بود. از آنها می خواستیم کارهای شخصی را چه در خانه و چه در مدرسه، خودشان انجام دهند: جلد کردن کتاب و دفتر، مرتب کردن وسایل درسی در کلاس و منزل، مراقبت از وسایل و لباس ها، و در مورد شاگردان کلاس های بالاتر، شستن، اتو زدن، دوخت و دوز و تعمیر لباس ها، واکس زدن کفش خود، و غیره. علاوه بر انجام کارهای شخصی، از بچه ها می خواستیم برخی از مسئولیت های خانه را نیز بر عهده بگیرند و با پدر و مادر در انجام امور خانه همکاری کنند، تا از این راه با زندگی واقعی و عملی آشنا شوند. شاید تحت تاثیر همین سفارش ها بود که در دوره ی راهنمایی تحصیلی، دانش آموزان به خواست خودشان در تمام رشته های حرفه و فن شرکت می کردند.
ترغیب دانش آموزان به گردش و تفریح در خارج از شهر، به خصوص با دیگر دوستان و آشنایان، گام دیگری در پیش برد فکری آنان بود. ما معتقد بودیم در روزهای تعطیل، کودک باید نفسی تازه کند و از محیط تنگ زندگی آپارتمانی رها شود. کمبود شدید فضای بازی و تفریح در شهرهای بزرگ، ایجاب می کند پدر و مادر لااقل هفته ای یک بار، کودکان را با خود به دهی، کوهی، باغی، یا دست کم فضایی نسبتا باز مانند پارک ببرند و اجازه بدهند بچه ها پروبالی بگشایند و طبیعت را از نزدیک لمس کنند و حصار زندگی شهری را موقتا بشکنند. مسئولیت این کار و اجرای این برنامه ی کم هزینه، به دست پدران و مادران است، و چه بهتر کودکان چنین روزهایی را با کودکان خانواده های دیگر بگذرانند.
ترغیب بچه ها به دیدن برنامه های خوب تلویزیونی و بازداشتن آنان از تماشای برنامه های زیان بخش آن، یکی دیگر از این قبیل کارهای مدرسه بود. به این منظور جدول هفتگی برنامه های تلویزیون را می گرفتیم و بر اساس برنامه هایی که آن ها را برای کودکان مفید یا دست کم بی ضرر می دیدیم، برای شان تکلیف معین می کردیم: فلان فیلم را در فلان شب ببینید، زیرا در کلاس درباره ی آن گفت و گو خواهیم کرد یا درباره ی آن چیزی خواهید نوشت. از دانش آموزان کلاس های بالاتر می خواستیم چنین برنامه هایی را تحلیل و نقد کنند.
در برنامه ریزی کلی، کارها و تکالیف را طوری ترتیب می دادیم که کودکان تقریبا وقتی برای دیدن برنامه های نامناسب نداشته باشند. ما می کوشیدیم برنامه های نامناسب را نقد کنیم و زیر سوال ببریم و در ذهن کودکان نیز سوال ایجاد کنیم. برای رسیدن به این مقصود، گاه بعضی از برنامه ها را با برنامه های دیگر مقایسه می کردیم. در هر حال، اعتقاد ما این بود که تقویت جنبه های مثبت فکری، خود به خود سبب تضعیف جنبه های منفی آن می شود.
علاوه بر بررسی برنامه های تلویزیونی، مدرسه درباره ی فیلم های خوب سینما ها و برنامه های خوب ارکستر سمفونیک تهران تحقیق می کرد، و کودکان و خانواده ها را به دیدن آن ها بر می انگیخت. دیدار از موزه ها و نمایشگاه های فصلی به عنوان گردش علمی، نه تنها بر کودکان که بر خانواده ها نیز تاثیر می گذاشت. در جلسات عمومی مدرسه، از اولیاء می خواستیم در روزهای تعطیل، به اتفاق فرزندان شان به دیدن موزه ها بروند. آشنایی با موسیقی دانان بزرگ و آثار آن ها، و گوش دادن به نوار ضبط شده ی این آثار که در ساعات موسیقی مدرسه انجام می شد، بر برنامه ی کار و زندگی کودکان و خانواده های آن ها تاثیر گذار بود.
تهیه ی وسایل ساده ای به عنوان کاردستی با استفاده از چیزهای ظاهرا بی ارزش و دورریختنی، و ساختن ابزارها و دستگاه های ساده علمی از روی کتاب سرگرمی های علمی یا با دیدن برنامه های کاردستی تلویزیون نیز، بخش مهمی از اوقات فراغت دانش آموزان را به خصوص در روزهای تعطیل، پر می کرد. این کارها که به عناوین مختلف، مثلا ساختن وسایل تدریس ریاضی، علوم، حرفه وفن، علوم اجتماعی (تجسم زندگی مردم گوناگون) و غیره انجام می گرفت، کاملا با برنامه ی هفتگی دانش آموزان درآمیخته بود، به طوری که بچه ها تقریبا هر هفته یک کاردستی درست می کردند.
نقاشی نیز از جمله کارهایی بود که به اعتقاد ما، سبب افزایش رشد فکری بچه ها می شد. ما غالبا از پدر و مادرها می خواستیم برای نقاشی کودکان در خانه، مختصری وسایل نقاشی فراهم کنند. اولیا اکثرا از تنگی محل سکونت و دشواری این کار سخن می گفتند. به آن ها خاطرنشان می کردیم حتی در گوشه ی حمام یا آشپزخانه نیز می توان یک کارگاه کوچک نقاشی فراهم کرد: کاغذی را با نوار چسب روی تخته ی سه لایی یا مقوا نصب کنید و وسایل نقاشی را به کودک بدهید، و او را آزاد بگذارید تا هرچه به ذهنش می رسد، بر صفحه ی کاغذ بیاورد.
ما از نقش ورزش در زندگی بچه ها نیز غافل نبودیم و پیوسته بچه ها را بدان ترغیب می کردیم. کودکان و اولیای آن ها که اکثرا در محیط بسته ی آپارتمان زندگی می کردند، ورزش داخل خانه را عملی و ممکن نمی دانستند. به آنها یادآور می شدیم همان طور که از گوشه ی آشپزخانه یا حمام می توان به عنوان کارگاه نقاشی استفاده کرد، از فضایی در حد چهار تا موزاییک راهرو، ایوان یا گوشه ی یک اتاق نیز می توان " زمین ورزش " درست کرد و به تمرین های ساده ی ورزشی و ورزش صبحگاهی پرداخت.
ترغیب به مطالعه یکی از مهم ترین بخش های کار ما در زمینه پیش برد فکری بچه ها بود. ما مصرا از دانش آموزان می خواستیم در شبانه روز بخشی از اوقات فراغت خود را به مطالعه ی کتاب و مجله های مناسب اختصاص بدهند. مجله های " پیک "، " کیهان بچه ها " و برخی مجله های علمی را بچه ها می خواندند، و ما برای تشویق آنان به مطالعه ی هرچه بیشتر، گاهی سوال امتحانات کلاسی را از روی مطالب این مجله ها، مخصوصا مجله های پیک، طرح می کردیم. از بچه ها می خواستیم در خانه برای خودشان کتابخانه ی اختصاصی درست کنند. کتابخانه ای که کتاب هایش را با پول توجیبی شان خریده باشند و خودشان به تنظیم و و نگه داری کتاب ها بپردازند. برای افزایش توجه و علاقه ی بچه ها به کتاب و کتابخوانی، برخی از برنامه های گردش علمی را به دیدار از کتابفروشی ها و کتابخانه های عمومی شهر اختصاص می دادیم. و به این ترتیب، فکر عضویت در کتابخانه های عمومی و خرید از کتاب فروشی ها و جست و جوی کتاب را در ذهن آن ها ایجاد می کردیم.
توجه به چیزهای گوناگون و گردآوری آن ها، به عقیده ی ما، راهی برای پیشرفت بیش تر فکری بچه ها بود، و بر پایه ی این اعتقاد، بچه ها را به جمع آوری چیزهای مختلف و تهیه ی کلکسیون های گوناگون تشویق می کردیم: تمبر، برگ، گل، مجموعه هایی از مطالب علمی و ادبی، و حتی آلبوم عکس و غیره.
از جمله راه های توجه به چیزها، یکی هم توجه به زیست گیاهان و جانوران است. به همین دلیل از بچه ها می خواستیم در خانه، توی یک گلدان لیوانی، دانه های حبوبات و غلات را بکارند و از آن مراقبت کنند و تاثیر آب، خاک و نور را در رشد گیاه ببینند. هم چنین آن ها را تشویق می کردیم در صورت امکان، پرندگان و جانوران اهلی را نگه دارند و طرز نگه داری و مراقبت از این جانوران را بیاموزند.
زندگی جمعی، یاری به دیگران، خانواده، شغل، نوع دوستی و غیره از اهم مسائلی بود که ما در راه رسیدن به هدف " پیش برد فکری دانش آموزان "، به آن ها می اندیشیدیم. ما به عناوین مختلف به دانش آموزان یادآور می شدیم که بشر نمی تواند تنها زندگی کند، و برای انسان، زندگی در میان جمع و مصاحبت دیگران یک ضرورت حیاتی است. هم چنین خاطرنشان می کردیم افراد خانواده، خویشان، دوستان و همه ی کسانی که با ما حشر و نشر دارند، به ما نیازمندند و ما نیزبه وجود آن ها نیاز داریم. این نیازها گاه ممکن است نیاز مادی باشد، اما بیش تر عاطفی و معنوی است. سعی ما بر این بود تا به بچه ها بیاموزیم این نیازها را دریابند و در حد ممکن، به یاری دیگران بشتابند و " من " را به " ما " بدل کنند.
همکاری و همفکری در محیط مدرسه برای ما به همان اندازه ارزشمند بود که در محیط خانه و در میان خانواده. و برای تقویت این فضایل، می کوشیدیم از نیروی دانش آموزان برای اداره مدرسه استفاده کنیم. نظر ما این بود که تحصیل وظیفه ی فردی هر دانش آموز است، اما اداره ی کلاس و مدرسه وظیفه ای همگانی است و همه ی دانش آموزان باید در آن سهیم باشند. این نکته در شوراهای معلمان مطرح می شد و نوع کمک دانش آموزان به معلم ها، مدیران، ناظم ها، خدمت گزاران، راننده ها، کتابدار و اداره ی سالن ناهارخوری، به تصویب می رسید.  معلم ها، دانش آموزان کلاس های خود را به گونه ای گروه بندی کرده بودند که همه ی دانش آموزان بتوانند به نوبت در کارها شرکت کنند. این تقسیم کار از کلاس های چهارم به بالا که دانش آموزان بزرگ تر بودند، کاملا مسئولانه انجام می گرفت، ولی در کلاس های پایین تر، جنبه ی آزمایشی و یاری رسانی به دانش آموزان بزرگ تر را داشت. در این جا دانش آموزان بزرگ تر مسئول اصلی انجام کارها بودند و در واقع، کوچک تر ها را برای قبول مسئولیت و جانشینی خود، راهنمایی می کردند. در سطور آینده نمونه هایی از همکاری دانش آموزان با کارکنان مدرسه را ذکر می کنیم:
همکاری با معلم ها در ایجاد نظم در کلاس، ثبت نمره ی کارنامه های هفتگی و ماهیانه، کنترل غیبت دانش آموزان، جمع آوری، ضبط و نگهداری چیزهای ساخت دانش آموزان و غیره.
همکاری با ناظم ها در به صف کردن و اجرای مراسم هر روزه ی سرود و ورزش صبحگاهی، نظارت بر اجرای مقررات مربوط به حرکت و رفتار بچه ها در حیاط مدرسه در زنگ های تفریح، نظارت بر پاکیزگی توالت و دستشویی، کمک به ایمنی محیط مدرسه و پیش گیری از خطرات احتمالی نظایر آن.
کمک به خدمت گزاران در نظافت کلاس ها، دستشویی ها، راهروها و منظم کردن کلاس های صبح برای استفاده از آن ها در ساعات بعد از ظهر، مراقبت از میز، صندلی و وسایل کلاس، مراقبت از گل ها و درختان، و از این قبیل کارها.
همکاری با رانندگان در فراخواندن دانش آموزانی که با سرویس مدرسه آمد و شد می کردند و کمک به کودکان در سوار شدن به سرویس مدرسه، مراقبت از دانش آموزان کوچکتر و نشاندن کودکان بر حسب نزدیکی و دوری راه شان در جای مناسب، حفظ نظم و آرامش ضمن رفت و آمد، کمک به پیاده شدن بچه ها و غیره.
همکاری همه جانبه با کتابدار مدرسه. دانش آموزان به کار در کتابخانه علاقه ی بسیار داشتند و افراد داوطلب همیشه در انتظار نوبت بودند. بچه ها به سرپرستی کتابدار، تقریبا همه ی کارهای کتابخانه را از جارو کردن کف کتابخانه، گردگیری میز، صندلی و کتاب ها تا فهرست نویسی، برگه آرایی، کارت چسبانی و چیدن کتابها در قفسه و صحافی، دادن و گرفتن کتاب ها، انجام می دادند.
کار در برنامه های همگانی. در جشن ها و نمایشگاه هایی که در مدرسه برپا می شد، تقریبا همه ی کارها از نظافت و آماده سازی سالن ها تا تنظیم نمایشگاه و نوشتن تابلوها و غیره را خود دانش آموزان، زیر نظر مسئولان و معلم های مدرسه انجام می دادند.
همکاری با مسئولان تغذیه. در دو مرکز غذاخوری مدرسه، گروه های " یاری دهنده " به کمک مسئولان تغذیه می شتافتند. کار این گروه ها گاهی آن قدر زیاد بود که چه بسا خودشان مجبور می شدند بعد از زنگ کلاس، ناهار بخورند. نظارت بر ورود و خروج شاگردان به سالن غذاخوری، آوردن و گرم کردن قابلمه های غذای کودکان، تقسیم غذا، حفظ نظافت محیط غذاخوری، کمک به کودکان برای یادگرفتنطرز صحیح غذا خوردن، جمع آوری سالن غذاخوری و نظارت بر قرار گرفتن قاشق و چنگال هر میز در ظرف مخصوص آن، و اظهار نظر درباره ی غذاهای تهیه شده، از جمله ی کارهای این گروه بود.
امید ما این بود با چنین برنامه هایی، کودکان توان فکری و جسمی خود را دریابند، ارزش زندگی اجتماعی را بفهمند، و از نیروی خود و دیگران به صورت مفید، مناسب و خلاق بهر مند گردند، تا هم خود پیش بروند و هم سبب پیشرفت جامعه شوند.

منبع: تجربه های مدرسه داری
نویسندگان: معصومه سهراب – یحیی مافی
ناشر: موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان

 

تعداد بازدید: 2562 ، امتیاز کاربران: 0 (0 نفر) ،    
  

اضافه نمودن به: Share/Save/Bookmark

نظر شما:
نام:
پست الکترونیکی:
نظر
 
  کد امنیتی:
 
امتیاز شما به اين خبر:
   کد امنیتی:
 
 
 
 
::  صفحه اصلی ::  تماس با ما ::  پیوندها ::  نسخه موبایل ::  RSS ::  نسخه تلکس
© نسخه سوم فرهنگیان نیوز 1391
shoghlorg@gmail.com | info@farhangiannews.ir
پشتیبانی توسط: خبرافزار
Check  Out My Rank On PRTracking.com!
  خبر فوری: 🎊MBA & DBA🎊 IN COACHING