عبرت نگرفتن از شکست

ظاهراً اصولگرایان قرار نیست از شکستهای پی در پی خود عبرت بگیرند. این روزها نوع هجمه به دولت روحانی و به مردمی که به هر دلیلی به استمرار این دولت رأی داده اند به شکلهای مختلف ادامه دارد. یکی رأی شانزده میلیونی اصولگرایان را حلال می خواند و لابد رأی روحانی حرام بوده است!؟ دیگری سلامت انتخابات را تأئید می کند امّا با تخلفات بسیار! دیگری هم طوری از ارائۀ شکایت به مراجع ذیصلاح دم می زند که گویی تمام ناظران انتخاباتی در خواب بوده اند! و دیگری آن را عدم الفتح می نامد و به بازی با کلمات می پردازد! چند نکته در این خصوص شاید روشنگر باشد.

اول اینکه بیشتر افرادی که در کار رأی گیری شرکت کرده اند معلمان هستند که اهل تخلف و تقلب نیستند. دوم اینکه ناظران انتخابات توسط شورای نگهبان انتخاب می شوند و قطعاً اجازۀ تخلف و تقلب در صندوقها را نمی دهند. به گفتۀ وزارت کشور در هر شعبه حدأقل سه ناظر وجود داشته است. سوم اینکه در هر صندوق یک یا دو سرباز و گاهی نیروی وظیفه از نیروی انتظامی حضور داشته است. چهارم اینکه در هر صندوق مردم با علاقمندیهای مختلف برای رأی دادن حضور دارند که حتماً وقتی ببینند فرد یا افرادی در حال تخلف هستند اعتراض می کنند و جلوی چشم این همه آدم نمی شود تخلف کرد. پنجم بین تخلف و تقلب تفاوت فراوانی است که شاید بعضی از مردم متوجه نباشند و آن را با تقلب یکی بدانند و این آقایان با برجسته کردن این کلمه در تلاش برای القاء تقلب هستند! اگر کسی برای گرفتن رأی مردم به آنها شام و ناهار بدهد این نوعی تخلف است. اگر رأی درون صندوقها با آراء دیگری عوض شوند این تقلب است. اگر کسی از امکانات دولتی یا ارگانهایی که حق دخالت در انتخابات را ندارند استفاده کند تخلف است. اگر در شمارش آراء و اعلام اعداد و ارقام صندوقها دستکاری شود این تقلب است. در همۀ انتخابات تخلف انتخاباتی وجود داشته است، از پخش سیب زمینی و نبات گرفته تا استفاده از امکانات دولتی و ارگانهای خاص. آنچه این روزها از زبان اصولگرایان در خصوص انتخابات ریاست جمهوری و یا حتّی مهدی چمران شکست خورده در خصوص انتخابات شورای شهر پخش می شود ادعای تخلف است و نه حتّی خود تخلف! که البته اصلاح طلبان هم می توانند موارد تخلف بسیاری برای اصولگرایان لیست کنند. امّا یک سئوال جدی در ذهن هر انسان بیداری زنگ می زند: چرا اصولگرایان صادقانه و راحت شکست خود را قبول نمی کنند؟ چرا نمی خواهند حرف میلیونها ایرانی را که به آنها رأی نداده اند یا اصلاً رأی نمی دهند بشنوند؟ اصولگرایان دوم هم نشده اند. آنها سوم شده اند چون تعداد افرادی که رأی نداده اند از تعداد آراء آنها بیشتر است! امّا می دانید شکست اصولگرایان از چه موقع شروع شد؟

شکست اصولگرایان از همان زمانی شروع شد که خود را فرای قانون دانستند، مصوبات قانونی مجلس را اجرا نکردند و خود را قیم مردم دانستند و به جای آنها فکر کردند. آنها کار را تا جایی پیش بردند که حتّی در جزئیاتی مثل برگزاری یک کنسرت که مجوز قانونی وزارت ارشاد را هم داشت دخالت کردند و حتّی از مردم خواستند برای شنیدن موسیقی شهر را ترک کنند! و البته به خاطر این رفتار خود مشهد، مهمترین پایگاه اصولگرایی، را هم از دست دادند و شهری که در انتخابات مجلس یکسره به اصولگرایان رأی داده بود به ناگاه هم در ریاست جمهوری و هم در شورای شهر به اصلاح طلبی رأی داد تا به اصولگرایان بفهماند مردم قیّم نمی خواهند.

شکست اصولگرایان از وقتی شروع شد که با وجود افراد بسیار باتجربه کسی را به صحنه آوردند که تنها تجربۀ مدیریتی او تولیت آستان قدس بود که به گفتۀ خود او با اینکه تخلفات یک فرد در این آستان را از یک ماه پیش تشخیص داده بود اجازه داد آن فرد با پولهای امام رضا ع فرار کند!؟ دزدی از امام رضا ع !؟؟ آیا این یک فاجعه نیست؟ آیا کسی بازداشت شد؟ کسی حتّی توبیخ هم نشد!؟ و یک سئوال در ذهن مردم بی جواب مانده است: افرادی مثل حاج بابایی، که هم اصولگرا بود و هم تجربه مدیریتی در حد وزارت داشت و نماینده مجلس بود و هست و از خانوادۀ شهدا، چرا رجل سیاسی تشخیص داده نشده و رد صلاحیت شدند! بالأخره رجل سیاسی کیست و مصداقش چیست؟

شکست اصولگرایان از وقتی شروع شد که به صورت افراطی از کسی حمایت کردند که دستور رهبری را هم ندیده گرفت و در نهایت مجبور شدند او را رد صلاحیت کنند. اصولگرایان هیچ وقت بابت اشتباهات او و بلایی که بر سر اقتصاد کشور آورد از مردم عذرخواهی نکردند و فقط وقتی از او و آن هم تلویحی و محدود اعلام برائت کردند که در مقابل خواسته های حزبی آنها ایستاد و این یعنی اینکه برای این گروه مردم اهمیت ندارند!

شکست اصولگرایان از وقتی شروع شد که برای رأی آوردن حتّی به اصول خود هم پشت کردند و با یک خوانندۀ بدسابقه دست دوستی دادند! فیلم منتشر شده از دیدار رئیسی و تتلو به خوبی انفعال او را در برابر تتلو نشان می دهد. دستهای سراسر خالکوبی شدۀ تتلو چه سنخیتی با عقاید رئیسی داشت که اجازه داد این فیلم اصلاً منتشر شود!؟ حالا دفتر نقاشی پنهان زیر پیراهنش بماند. فیلمهای غیر اخلاقی منتشر شده از او هم بماند. آیا این به معنای پایان اصولگرایی نبود؟ مردم چرا باید به گروهی رأی دهند که خودشان هم به اصولشان پایبند نیستند؟ به نظر شما آراء طرفداران تتلو سیاه و غیر مؤمنانه است یا مردمی که از لحن و رفتار قیم مأبانۀ اصولگرایان و دخالت در جزئی ترین امور زندگیشان به تنگ آمده اند!؟

شکست اصولگرایان از وقتی شروع شد که کاندیدای برترشان یعنی قالیباف را که ادعاهای فراوانی داشت مجبور کردند به نفع دیگر کاندیدایشان کنار برود و بعد جای خالی قولها و ادعاهای قالیباف را پر نکردند و کسی که محکم می گفت کنار نمی رود مردم را با هزاران سئوال بی جواب تنها گذاشت. به قول علی مطهری او تنها کاندیدای رقیب بود که تجربۀ مفید مدیریتی داشت امّا به نفع کاندیدایی که تا دیروز بیشتر مردم حتّی اسمش را نمی دانستند کنار رفت!

شکست اصولگرایان از وقتی شروع شد که از روشی استفاده کردند که مردم نتایج آن را با پوست و گوشت خود لمس کرده بودند. چه کسی است که نداند دادن یارانه چه بر سر مردم آورد؟ چه کسی است که نداند دولت قبلی در یک جیب مردم 45 هزار تومان گذاشت و از جیب دیگرشان ده برابر آن را برداشت؟ این عدم شناخت از مردم و حتّی مردمان فقیر مناطق محروم و روستاها نشانۀ بزرگی از دور افتادن رؤسای اصولگرا از تودۀ مردم و حرفها و انتظارات آنها است.

شکست اصولگرایان از زمانی شروع شد که سیاسی کاری را دستمایۀ حمله به رقیب قرار دادند و در این میان حتّی به معلمها که از همۀ دولتها ستم دیده اند و جور بچه های مردم را کشیده اند هم رحم نکردند و با بلند کردن علم سند 2030 به آنها که مظلومانه به فرهنگ این مملکت خدمت کرده اند تهمت ترویج بی اخلاقی زدند و البته نمی دانند با این کارشان چه لطفی به روحانی کردند، چرا که بسیاری از آراء خاکستری معلمان سرخورده از دولت روحانی را هم به سوی او هدایت کردند!

نگارنده ضمن تبریک به آقای روحانی و ابراز امیدواری برای پیشرفت کشور، یادآور می شود مردم از او و دولتش توقعاتی دارند که باید به آنها بپردازد. ایجاد اشتغال پایدار، رسیدگی به وضعیت اسفناک آموزش و پرورش و معیشت معلمان و انتخاب یک وزیر مورد وثوق برای این وزارتخانه، تغییر در کابینه و کنار گذاشتن وزرای ناکارآمد و وزرای سالخورده، رسیدگی به وضعیت هوای خوزستان، رسیدگی به مشکل آب و احیای دریاچه ها و تالابها، مبارزه با بی قانونی و فراقانونی عمل کردن، شفافیت در اطلاع رسانی به مردم در خصوص قراردادها و مشکلات، کاهش بوروکراسی اداری و .... مردم منتظر نتایج اعتمادشان به روحانی و تیم اصلاح طلبان می مانند و البته تاریخ ایران نشان داده مردم به راحتی رأی خود را از کسانی که به فکر آنها نباشند پس می گیرند. انتخابات در ایران همیشه هست و کمتر از سه سال دیگر انتخابات مجلس و بعد دوباره انتخابات ریاست جمهوری و شوراها را خواهیم داشت و مردم به گروهی رأی خواهند داد که به آنها خدمت کنند، امور را برایشان تسهیل کنند، و باری از دوششان و دستشان را از جیبشان بردارند. والسلام

توسط: حمید محمدی اصل